هفته دوم شهریور 1396
هفته اول دی 1395
هفته اول شهریور 1395
هفته اول خرداد 1395
هفته اول فروردین 1395
هفته دوم خرداد 1394
هفته دوم اردیبهشت 1394
هفته اول اردیبهشت 1394
هفته چهارم فروردین 1394
هفته سوم فروردین 1394
هفته دوم فروردین 1394
هفته سوم اسفند 1393
هفته دوم اسفند 1393
هفته اول اسفند 1393
هفته سوم بهمن 1393
هفته اول بهمن 1393
هفته اول دی 1393
هفته سوم آذر 1393
هفته دوم آذر 1393
هفته اول آذر 1393
هفته دوم اردیبهشت 1393
هفته اول دی 1392
هفته اول مهر 1392
هفته چهارم شهریور 1392
هفته سوم مرداد 1392
هفته سوم آذر 1390
هفته دوم آذر 1390
بيماري يرقان
يراقان
مقدمه
كبد در سمت راست قسمت فوقاني شكم و زير ديافراگم قرار گرفته و بزرگترين غده بدن است.
كار كبد
1- جذب گلبولهاي قرمز مرده ودفع آنها:عمر گلوبولهاي سرخ خون حداكثر 120 روز است . در جريان گردش خون گلوبولهاي سرخ مرده توسط طحال و كبد و برخي از اندامهاي ديگر جذب وبه مواد قابل دفع تبديل مي شوند.
2- ساختن نمكهاي صفرا : نمك هاي صفراوي مجموعا صفرا را تشكيل مي دهند و صفرا فرآيند هضم و جذب چربيها وويتامين هاي محلول در چربي را تسهيل مي كند.
3- سوخت و ساز مواد نشاسته اي : بدين معني كه مواد نشاسته اي را بصورت گلوكز در آورده و گلوكز بصورت به شكل گليكوژن در كبد ذخيره مي شود تا هنگام احتياج بدن بمصرف برسد. وبه همين علت كبد را منبع بزرگ ذخيره نيرو مي دانند.
4- سوخت و ساز پروتئين ها: كبد در سوخت ماده هاي پروتئيني نقش مهمي دارد. پروتئين در جريان سوخت و ساز تبديل به اوره مي شوداوره ماده اي سمي است و بيشتر از طريق كليه دفع مي شود.
5- ذخيره ويتامين ب 12 : كبد جايگاه اصلي ذخيره ويتامين ب 12 است و اين ويتامين عامل اصلي ايجاد گلوبولهاي قرمز است.
6- توليد پروترومبين و ذخيره شدن آن در كبد : ويتامين كا كه در روده به كمك باكتريها ساخته مي شود و همچنين دربرخي از غذا ها وجود دارد توسط روده ها جذب و در كبد به پروترومبين تبديل و ذخيره مي شود . پروترومبين يكي از عوامل هاي اصلي انعقاد خون است.
زرد شدن پوست يا قسمت سفيد چشم را كه نتيجه افزايش ماده هاي رنگي صفرا در خون است زردي و يا يرقان مي گويند .
سهعامل سبب يرقان است :
1- بسته شدن راههاي صفرا كه يرقان انسدادي توليد مي كند.
2-بيماري هايي كه سبب خراب شدن گلبولهاي قرمز ( هموليز) مي شوند كه دراينصورت يرقان حاصل را يرقان همولي تيك گويند.
3-بيماري هاي كبد.
يرقان انسدادي
در اين يرقان صفرا نمي تواند مسير عادي خود را بپيمايد و به كيسه صفرا يا دوازدهه بريزد و در مسير راه هاي صفرا چه در داخل كبد و يا چه در خارج مانع وجود دارد .
نشانه ها
1-زردشدن سفيدي چشمها ، مخاط وپوست بدن.
2-دفع مدفوع سفيد رنگ.
3-زرد و پر رنگ شدن ادرار زيرا مقداري بيلي روبين به خون باز مي گردد و از راه ادرار دفع مي شود.
4-خارش : نمكهاي صفرا كه در زير پوست گرد مي آيد سبب خارش مي شود.
5-خونريزي : در يرقان انسدادي صفرا به روده نمي ريزد لذا ويتامين كا ساخته و ياجذب نمي شود و در نتيجه پروترومبين خون نقصان مي يابد و خونريزي هاي طولاني عارض مي شود.
يرقان همولي تيك
اين نوع يرقان در نتيجه خراب شدن حجم زيادي از گلبول هاي قرمز خون ايجاد مي شود . به همين علت اين يرقان را همولي تيك ناميده اند. در اين بيماري كبد توانايي جذب و دفع تمام بيلي روبين را ندارد و در نتيجه تجمع أن در خون سبب يرقان (زردي)مي شود. علت هموليز (تخريب)گلبول هاي سرخ به اختصار چنين است :
1- عفونت هاي شديد به خصوص عفونت هاي خوني.
2- مصرف برخي دارو ها.
3-انتقال خون ناسازگار.
4- اختلالات خوني مادرزادي .
نشانه ها
1-زرد شدن پوست بدن و چشمها.
2- تيره تر شدن رنگ مدفوع زيرا راه خارج شدن صفرا باز است و صفرا در روده ها مي ريزد
3-نمكهاي صفرا به اندازه طبيعي دفع مي شود بنابراين خارش وجود ندارد.
4-مقدار اوربيلين دفع شده از كليه بيش از حد عادي است.
هپاتيت
ورم بافت كبد را هپاتيت گويند . پيشرفت و ادامه آن ممكن است سبب يرقان شود. علت آن را عموما ويروس ها مي دانند ولي پاره اي از داروهاي سمي نيز ممكن است سبب هپاتيت شوند. پس از درمان بيمار بهبود مي يابد ولي گاهي بافت كبد بطوري صدمه مي بيند كه برگشت به سلامت كامل امكان پذير نيست.هپاتيتها بيماري هاي عفوني كبدي هستند كه با توجه به نوع عامل بيماري به انواع Aو B و C و D ( دلتا) وE طبقه بندي شده اند.اين عوامل بيماري زا در بسياري از خصوصيات با هم مشابهند اما از نظر عامل بيماري زايي و B
بيماري هپاتيت
هپاتيت
آن چيزي كه هر بيمار مبتلا به هپاتيت احتياج به دانستن آن دارد
چرا كبد شما اينقدر مهم است؟
كبد شما يكي از مهمترين اعضاي بدن است، كبد نقش حياتي در زندگي شما ايفا ميكند. وظيفة اوليه كبد تصفيه هر چيزي است كه شما ميخوريد. كبد در مراقبت از عفونتها كمك ميكند و ميكروبها و ساير مواد سمي را از خون شما خارج كرده و به حفظ سلامت شما كمك ميكند. همچنين كبد مسئوليت ذخيره انرژي براي به حركت در آوردن عضلات و كنترل قند خون و تنظيم كلسترول و نيز مسئوليت كنترل چندين هورمون و آنزيم ديگر است.
هپاتيت چيست؟
به التهاب و تورم كبد هپاتيت گفته ميشود. هپاتيت ويروسي در اثر ويروسهاي مختلفي ايجاد ميشود كه منجر به تورم كبد ميشوند. مهمترين انواع هپاتيت ويروسي هپاتيتهاي C, B, A ميباشند. هپاتيت C و B ميتوانند آسيب كبدي مزمن ايجاد كنند.
هپاتيت ويروسي :HAV) A)
HAV با خوردن غذا يا نوشيدن آبي كه با ترشحات انساني آلوده شده ايجاد ميشود. تخمينزده ميشود كه هر ساله در آمريكا 000/150 نفر دچار هپاتيت A ميشوند. در كشور ما نيز اكثر افراد تا سن 35 سالگي در معرض اين ويروس قرار ميگيرند.
چه كسي در خطر ابتلا به هپاتيت A است؟
موارد زير احتمال ابتلا به هپاتيت A را افزايش ميدهند:
•زندگي كردن در خانه فرد مبتلا
•پرستاري از بيمار مبتلا به هپاتيت A
•تماس جنسي با فرد مبتلا
•مسافرت به مناطقي كه هپاتيت A در آنجا شايع است.
•كساني كه از نظر شغلي با مواد غذايي سروكار دارند.
•افرادي كه سوزن سرنگهاي آلوده را به كار ميبرند.
علايم عفونت با هپاتيت A كدامند؟
همانند ساير ويروسهاي مسبب هپاتيت، فردي كه با هپاتيت A آلوده ميشود ممكن است هيچ شكايتي نداشته باشد اين موضوع بخصوص براي بچههاي زير 2 سال صادق است.
بهر حال، بعضي از آنها علايم شبيه آنفلوآنزا از قبيل خستگي، تهوع، استفراغ و درد در ناحيه كبد دارند. علايمي كه كمتر ديده ميشوند عبارتند از:
•ادرار پررنگ
•مدفوع سفيد رنگ
•تب
•بيشتر افراد حداكثر ظرف 6 ماه بهبود مييابند.
ويروس هپاتيت :HBV) B)
ويروس هپاتيت B يكي از جديترين انواع هپاتيت را سبب ميشود. اين بيماري شايعتر و بسيار مسريتر از ايدز است. تقريباً 2/1 ميليون آمريكايي با HBV آلوده هستند و در كشور ما حدود 2 ميليون نفر آلوده به اين ويروسند و از اين تعداد سيصد هزار نفر مبتلا به هپاتيت B شدهاند. هپاتيت B ممكن است در حدود 5% بيماران به يك بيماري مزمن (كه بيش از 6 ماه طول ميكشد) تبديل شود. اگر بدون درمان رها شود، خطر بروز سيروز ( فرسودگي كبد) و سرطان كبد افزايش مييابد.
چه كسي در معرض ابتلا به بيماري هپاتيت B است؟
افراديكه در معرض آلودگي با ويروس هپاتيت B هستند عبارتند از:
•كارگزاران بهداشتي
•افرادي كه از نظر جنسي بيبندوبارند.
•كسانيكه از مواد مخدر تزريقي استفاده ميكنند.
•افراي كه خالكوبي كردهاند.
•افرادي كه خون يا فرآوردههاي خوني آلوده دريافت كرده باشند.
•بيماران هموفيلي
•افرادي كه در تماس نزديك با شخص آلوده هستند (مثل اعضاي خانواده) كساني كه با شخص آلوده تماس جنسي دارند. تقريباً در يك سوم موارد منشأ عفونت ناشناخته باقي ميماند.
علايم هپاتيت B چه چيزهايي هستند؟
بيشتر افرادي كه هپاتيت B ميگيرند علايم و شكايات مشخصي ندارند. اما بعضي افراد علايم شبيه آنفلوآنزا از قبيل: بياشتهايي، تهوع و استفراغ، تب، ضعف، خستگي و درد شكم خفيف دارند. علايمي كه كمتر ديده ميشوند عبارتند از: ادار پررنگ و زرد شدن پوست و چشمها (يرقان)، تنها راه براي كشف افراد مبتلا انجام آزمايش خون است.
ويروس هپاتيت :HCV) C)
تقريباً 5/3 ميليون آمريكايي مبتلا به HCV هستند. در ايران حدود 000/200 نفر به اين ويروس آلوده هستند. اين نوع هپاتيت در بيشتر مبتلايان مزمن ميشود.همانند هپاتيت B مزمن، اگر بدون درمان رها شود هپاتيت مزمن C، شانس زيادي براي تبديل به سيروز، سرطان كبد يا احتمالاً نارسايي كبد را خواهد داشت.هم اكنون نارسايي كبد بدليل هپاتيت C اصليترين دليل پيوند كبد در ايالات متحده است.
چه كسي در خطر آلودگي با هپاتيت C است؟
راههاي ابتلا به هپاتيت C نظير آنهايي است كه براي هپاتيت B نام برده شد. به اختصار:
•افرادي كه خون يا فرآوردههاي خوني آلوده دريافت ميكنند.
•خالكوبي
•كارگزاران بهداشتي و معتادين به مواد مخدر تزريقي
•بيماران دچار نارسايي كليوي كه همودياليز ميشوند
•افرادي هستند كه در معرض ابتلا هپاتيت C قرار دارند. باز هم در بيش از يك سوم بيماران راه انتقال هرگز مشخص نميشود.
علايم هپاتيت C چيست؟
بيشتر افرادي كه هپاتيت C گرفتهاند علامت و شكايت مشخصي ندارند. اما بعضي افراد علايمي شبيه انفلوآنزا دارند كه عبارتند از: بياشتهايي، تهوع و استفراغ، تب، ضعف، خستگي و درد خفيف شكم.
علايمي كه كمتر ديده ميشوند شامل ادرا پررنگ و زردي چشمها و پوست ميباشند. همانند هپاتيت B تنها راه كشف موارد مثبت از طريق آزمايش خون است.
چه درماني براي معالجه بيماري بكار ميرود؟
پزشك ممكن است براي شما اينترفرون الفا تجويز كند كه داروي ايمن و مؤثري براي درمان هپاتيت مزمن B و C در بيماران با بيماري كبدي جبران شده ميباشد. شروع درمان با اينترفرونالفا ميتواند باعث تأخير در پيشرفت بيماري شود.
نميتوان پيشگويي كرد كه چه وقت بيماري پيشرفت خواهد كرد. هر چقدر شما سريعتر درمان را شروع كنيد شانس بيشتري براي جلوگيري از عوارض جدي بيماري داريد. به منظور بهرهمندي كامل از درمان با اينترفرونالفا شما بايد دستورات پزشكتان را پيگيري كنيد و درمان را به همان مدتي كه او برايتان تحويز كرده است ادامه دهيد.
درمان با اينترفرونالفا چيست و چگونه عمل ميكند؟
يك پروتئين است كه سلولهاي مختلف بدن در هنگام ابتلا به عفونتهاي ويروسي آن را ترشح ميكنند تا در برابر عفونت مقاومت كنند. درمان با اينترفرونالفا، نوعي از اينترفرون انساني را به اينترفروني كه بدنتان خودش آن را ميسازد (براي تحريك بيشتر سيستم ايمني) اضافه ميكند. استفاده از اين دارو ميتواند سبب بروز علايمي شبيه آنفلوآنزا شود، كه ممكن است دلالت بر مؤثر بودن درمان باشد. در حال حاضر دقيقاً معلوم نشده است كه چگونه اين درمان در معالجه هپاتيت مزمن B و C عمل ميكند. اينترفرونالفا ممكن است با حمله مستقيم به ويروس هپاتيت عمل كند، يا ممكن است سيستم ايمني بدن را طوري تنظيم كند كه در غلبه بر ويروس كمك كند.
نحوه درمان با اينترفرونالفا چگونه است؟
درمان با ايتنرفرونالفا بوسيله تزريق است. شما ميتوانيد آن را خودتان تزريق كنيد يا آنكه پزشك، پرستار يا فرد ديگري اين كار را برايتان انجام دهد. ميليونها نفر درست مثل شما تزريق را هر روز خودشان انجام ميدهند. به خاطر داشته باشيد كه بعد از چند تزريق، اين كار براي شما آسانتر خواهد شد. درمان با اينتر فرونالفا را بكار بريد و مطمئن باشيد بزودي به آن عادت خواهيد كرد.
آيا درمان با اينترفرونالفا عوارضي هم دارد؟
شايعترين عوارض جانبي درمان با اينترفرونالفا علايم شبيه آنفلوآنزا هستند كه معمولاً بعد از چند هفته كاهش پيدا ميكنند. اين عوارض شامل تب، لرز و دردهاي عضلاني است. اين عوارض در شروع درمان شايع هستند و نبايد شما را بترسانند. اگر شما سؤالي درباره عوارض ايجاد شده براي خودتان يا درباره درمان داريد، براي اطمينان، با پزشك خود تماس بگيريد. مهم است كه بخاطر داشته باشيد هرچند كه، درمان ميتواند در ابتدا شما را، ناراحت كند اما احتمال پاك شدن بدن از ويروس در افرادي كه دچار اين عوارض ميشوند بيشتر است.
خيلي مهم است كه شما مطابق آنچه پزشكتان تجويز كرده است درمان را ادامه بدهيد. تنها در اين صورت است كه شما ميتوانيد بيشترين بهره را از درمان با اينترفرونالفا ببريد.
چكار كنم تا از بعضي عوارض جانبي رها شوم؟
براي رهايي از بعضي عوارض جانبي اينترفرونالفا از دستورات زير پيروي كنيد:
الف) ضد دردها از قبيل استامينوفن يا ايبوبروفن ميتوانند براي جلوگيري يا آرام بخشي نسبي تب و درد بكار روند.
ب) تزريق اينترفرونالفا به هنگام خواب به شما اجازه خواهد داد تا در زمان بروز علايم شبيه آنفلوآنزا خواب باشيد.
ج) انرژيتان را حفظ كنيد: بكوشيد تا بيشتر استراحت كنيد.
د) به اندازه كافي مايعات بنوشيد: قبل از درمان و طي درمان مايعات كافي بنوشيد.
ه) غذاهاي متعادل بخوريد: از وجود مقدار كالري لازم در هر وعده غذايي اطمينان داشته باشيد.
و) به چيزهاي مثبت فكر كنيد: دورنماي فكري سالمي داشته باشيد.
آيا ميتوانم سايرين را آلوده كنم؟
اكثر افراد مبتلا به هپاتيت ميتوانند ديگران را آلوده سازند. هپاتيت B و C معمولاً از طريق تماس با خون يا فرآوردههاي خوني آلوده يا سوزن يا چيزهاي تيز ديگر از قبيل تيغ و ماشين ريشتراشي از فردي به فرد ديگر انتشار يابند.
همچنين هپاتيت B با استفاده مشترك از مسواك يا سوهان ناخن ميتواند منتقل شود. واكسن براي كمك به حفاظت افراد در مقابل هپاتيت B در دسترس است. پزشكان ممكن است توصيه كنند همه افراد خانواده شما واكسينه شوند. هپاتيت C به ندرت از طريق جنسي، از طريق مادر به نوزاد يا ساير افراد خانواده انتشار مييابد. و در اين مورد واكسني وجود ندارد.
آيا هپاتيت بر روند زندگي من تأثيري خواهد داشت؟
اولين چيزي كه بايد به خاطر داشته باشيد اين است كه تنها شما گرفتار اين بيماري نيستيد. بيش از 4 ميليون نفر در ايالات متحده با يكي از انواع هپاتيتهاي ويروسي آلوده هستند. در كشور ما بالغ بر 5/2 ميليون نفر با ويرسهاي هپاتيت آلوده هستند و بيشتر اين افراد از مشكل خود مطلع نيستند.
اگر چه شما تحت درمان با انترفرونالفا هستيد، ميتوانيد كار كنيد وحتي مسافرت كنيد. فقط هميشه دارو را به همراه داشته باشيد. طرز تلقي شما نسبت به بيماري و چگونگي پذيرش آن عواملي است كه وضعيت شما را تعيين خواهد نمود. هر چقدر ديد مثبتتري داشته باشيد وضعيت عمومي شما بهتر خواهد بود. فقط به خاطر بسپاريد كه صبوري و پايداري در درمان، به شما كمك خواهد كرد تا حداكثر بهره را از اينترفرونالفا ببريد.
داروهاي متعددي براي درمان هپاتيت B وC بكار گرفته شدهاند. موفقترين آنها تا كنون لاميوودين (براي هپاتيت B) و ريباويرين (براي هپاتيت C) بودهاند. در زير به معرفي اين داروها ميپردازيم:
لاميوودين
لاميووين يك داروي خوراكي است كه به تنهايي ميتواند ويرورس هپاتيت B را از بين ببرد. ميزان تأثير اين دارو نيز در حدود 40-30% است (درست مثل انترفرون). البته پس از شروع درمان ويروس در اكثر موارد از بين ميرود اما با قطع آن مجدداَ عود ميكند. اين دارو بسيار داروي مطمئني است و عوارض جانبي آن ناچيز است. حسن ديگر آن خوراكي بودن آن است. اما متأسفانه هنوز بسيار گران است، مدت مصرف دارو حداقل 12 ماه ميباشد.
ريباورين
ريباورين يك داروي خوراكي ضد ويروسي است كه مصرف همزمان آن با انترفرون در درمان هپاتيت C مؤثر است اين دارو در حال حاضر نبايد به تنهايي مصرف شود. مهمترين عارضة آن از بين رفتن گويچههاي قرمز خون ميباشد. كه ممكن است با ده درصد موارد منجر به قطع دارو گردد. بنابراين هنگام مصرف ريباويرين در فواصل منظم بايد توسط پزشك معاينه شويد و آزمايشهاي لازم را انجام دهيد. مدت مصرف اين دارو 12-6 ماه ميباشد اين دارو نيز بسيار گران قيمت است.
بيماري وبا
وبا
وبا" يك بيماري سمي، عفوني و به طور انحصار انساني است كه بسيار مسري بوده و توسط ويبريون وبا ايجاد ميشود.
مركز اصلي اين بيماري دلتاي رودخانه گنگ و برهماپوترا در هند وپاكستان است كه در ابتداي قرن ۱۹در اين كشورها ملاحظه شد و سپس شرق آسيا و بعد خاورميانه و اروپا آلوده شدند.
وبا پس از همهگيريهاي زياد فصلي و يا ناگهاني در سال ۱۹۶۱در اندونزي، جنوب شرقي آسيا شعلهور شد و درسال ۱۹۶۳به بنگلادش، درسال ۱۹۶۴به هند، در سال ۱۹۶۵و ۱۹۶۶به شوروي، عراق و ايران رسيد.
اين بيماري درسال ۱۹۷۰آفريقاي غربي را كه بيشاز ۱۰۰سال بود وبا در آن رخ نداده بود مورد حمله قرار داد، اين بيماري مسري به سرعت در تعدادي از كشورهايآفريقايي نيز گسترش يافت و دراغلب نقاط اين قارهشكل محلي "آندميك" به خود گرفت.
بيماري وبا درسال ۱۹۹۱آمريكاي جنوبي را كه بيش از يك قرن عاري از وبا بود فراگرفت، در طول يك سال به ۱۱كشور گسترش يافت و در نهايت تمام اين قاره را در كام خود فرو برد.
بيماري وبا كه يك عفونت حاد رودهاي ناشي از باكتري "ويبريوكلرا" است، از ۴۰سال پيش تاكنون درايران وجود داشته و به شكل بومي در كشور درآمده و هر سال تعدادي را مبتلا ميسازد.
به اعتقادان كارشناسان بهداشتي،هرگاه تعدادمبتلايان به وبا در دورهمتوسط سهسال افزايش پيدا كند،اپيدمي شروع ميشود.
اپيدمي شدن اين بيماري در كشورمان در حالي اتفاق افتاده كه از دو ماه پيش با بروز نشانههاي آن هشدارهاي لازم داده شد و مردم را از مصرف آبهاي غير لولهكشي و سبزيجات منع كردند،اما بااين حال مصرف سبزيهاي آلوده علت شيوع بيماري وبا در برخي از استانها اعلام شده است.
اين درحالي است كه هنوز با هشدارهاي اعلام شده درصد بسياري از شهروندان همچنان اقدام به تهيه سبزيجات كرده و ميوهها را بدون ضدعفوني كردن مصرف ميكنند.
طبق بررسيهاي انجامشده، ميكروب بيماريزاي وبا از طريق سبزي آلوده مانند تربچه، سبزي خوردن و كاهو در شهر قزوين شناسايي شده كه اين سبزيجات از طريق پسابها آبياري ميشدند.
دكتر "محمدمهدي گويا" در حالي عامل انتقال بيماري وبا در قزوين را طرح ميكند كه در تهران و كرج نيز مزارع سبزيجات از سالها پيش با آب فاضلاب آبياري ميشوند و هيچ ارگان يا مسئولي در اين مدت جلوي توزيع و فروش اين سبزيها را در اين دو شهر نگرفته است.
بارسيدن شمار مبتلايان بهمرز ۲۸۷نفر و مرگ شش تن در كشورمان به گفته معاون مركز مديريت بيماريهاي وزارت بهداشت اين بيماري در كشور اپيدمي شده است.
اين در حالي است كه تا هفته گذشته با ۱۴۲مبتلا به اين بيماري مسوولان بهداشت اعلام ميكردند ايران درآستانه اپيدمي به وبا قرار دارد.
وبا بيماري اسهالي است كه توسط ميكروبي به نام "ويبريوكلرا" ايجاد ميشود و مبتلايان دچار اسهال آبكي شديد همراه با از دست دادن آب و املاح بدن ميشوند، و در صورتي كه فرد آب و املاح از دست رفته را جبران نكند احتمال مرگ وي وجود دارد.
كساني كه باكتري انساني وبا در آب آشاميدني، حمام يا غذا جذب بدنشان ميشود، احتمال آلوده شدن آنها بيشتر از باكتري موجود در طبيعت است.
اين ميكرب در غشاهاي مخاطي روده كوچك قرار ميگيرد و در آنجا سمي ترشح ميكند كه باعث ميشود روده آب و الكتروليت توليد كند و به صورت اسهال دفع شود.
اين بيماري ظرف ۲۴ساعت ميتواند تا ۲۰ليتر مايعات از بدن خارج كند. با تامين مجدد مايعات بدن بانمكهاي حياتي وپادزيستها بهآساني ميتوان با اين بيماري مبارزه كرد.
اين بيماري بيشتر از طريق آب و غذا منتقل ميشود، ولي انتقال آن توسط تماس مستقيم فرد به فرد مانند تماس با بيمار و مواد دفعي واستفراغ بيماران، ملحفهها و لوازم آلوده نادر است.
آب آلوده به مدفوع، آبهاي حفاظت شده مانند آب سطحي و چاههاي كم عمق منابع عفونت اين بيماري هستند.
اكثر دانههاي خوراكي مرطوب مانند برنج، ارزن، ذرت، زماني كه در حرارت اتاق آماده شوند يا حرارت كمي ببينند به موادي براي انتقال بيماري تبديل ميشوند و غذاهاي مرطوب كه كمي پس از پختن آلوده شدهاند و براي چند ساعت در دماي اتاق ماندهاند محيط خوبي براي رشد ميكروب هستند.
غذاهاي دريايي نپخته و خام به ويژه صدف، ميوهجات وسبزيجات خام آلوده نيز ميتوانند اين بيماري را منتقل كنند.شيرآلوده و بستني كه از منابع غيرمطمئن تهيه شده باشند نيز ميتواند وبا را منتقل كند.
استفاده از آب آشاميدني سالم، شستوشوي دستها با آب و صابون پس از اجابت مزاج و قبل از خوردن غذا، استفاده از شير پاستوريزه پس از جوشاندن به مدت ۲۰دقيقه، دورنگهداشتن مواد غذايي از مگس و ساير حشرات از راههاي پيشگيري ازبيماري وبا است.
همچنين پرهيز ازمصرف غذاهاي غيرمطمئن وغيربهداشتي، پرهيز از شنا كردن واستحمام درآبهاي آلوده، عدم استفاده ازشيشه شير براي تغذيهكودك، خودداري از مصرف شربت، آب ميوه و خوراكهاي يخي در صورت اطمينان نداشتن به بهداشتي بودن آنها، مصرف سبزي و ميوهجات پس از ضدعفوني كردن با پركلرين و شستوشوي كامل آنها،ازجمله راههاي پيشگيري ازاين بيمارياست.
بد نيست بدانيم، ميكرب وبا كه بطور طبيعي در خاك و آب آشاميدني يافت ميشود هنگام عبور از بدن انسان قدرت عفونت زايي آن ۵۰۰برابر افزايش مييابد.
دانشمندان ميگويند باكتري وبا ( (vibriio choleraeموجود در مدفوع انسان "فوقالعاده عفوني" است و در مقايسه با انواع طبيعي، تحرك و اشتهاي سيري ناپذيري براي مواد غذايي پيدا ميكند.
عفونت زايي فوقالعاده اين باكتري حتي بعد از آنكه از بدن انسان به درون محيط زيست دفع ميشوند، باقي ميماند.
پژوهشگران ميگويند وقتي ميكروب وبا از درون دستگاه گوارش انسان عبور ميكند، ژنهاي خاص اين باكتري، احتمالا توسط اسيدهاي معده فعال ميشوند.
كساني كه باكتري انساني وبا در آب آشاميدني، حمام يا غذا جذب بدنشان ميشود، احتمال آلوده شدن آنها بيشتر از باكتري موجود در طبيعت است.
ويبريون وبا را "كخ" در اسكندريه كشف كرد، ميكروب اين بيماري خميده و خيلي متحرك بوده و در محيطهاي معمولي بخوبي رشد ميكند و يك سم پروتيين تراوش ميكند كه مسوول تراوش زياد مايع در روده باريك ميباشد.
اين بيماري دوره پنهاني يا كمون كوتاهي دارد كه از يك تا پنج روز متغير است و باكتري آن با توليد سم رودهاي باعث اسهال آبكي، حجيم و بيدرد و در اغلب مواقع همراه با استفراغ است.
اغلب افرادي كه با ميكروب وبا آلوده ميشوند بيعلامت هستند يا علايم خفيفي نشان ميدهند، هنگامي كه بيماري رخ ميدهد بيشاز ۹۰درصد موارد شدت علايم تا متوسطي دارد و تميز دادن آن با ساير انواع اسهال حاد مشكل است، در كمتراز ۱۰درصد بيماران علايم شاخص وبا با علايم متوسط يا شديد كمآبي رخ ميدهد.
آشنايي با بيماري وبا |
- وبا يك بيماري اسهالي واگير دار است كه عامل آن نوعي باكتري به نام ويبريو كلرا است .اين بيماري بيشتر در نقاط گرم ومرطوب ديده مي شود. راه هاي انتقال: 1- دستهاي آلوده 2- تماس با مدفوع دفعي،استفراق ولوازم آلوده بيماران 3- آب آلوده 4- غذاي آلوده 5- ميوه وسبزيجات آلوده علائم بيماري: - حدود 90 درصد بيماران بدون علامت بوده يا اسهال خفيف دارند. - در صورت بروز اسهال آبكي شديد از زمان اولين مدفوع شل تا شوك 4 تا 12 ساعت و در صورت عدم انجام اقدامات درماني به موقع مرگ در عرض 18 ساعت تا چند روز اتفاق مي افتد. - اولين شكايت بيمار احساس پري و غرغر شكم است و سپس اسهال آبكي شبيه آب برنج و اكثرا بدبو ايجاد مي شود. - اسفراق بدون حالت تهوع قبلي و عطش فراوان نيز از علائم بيماري است. درمان: - اكثر بيماران وباي التور را مي توان تنها با تجويز محلول خوراكي (او-آر-اس) درمان كرد. - در موارد شديد تر، بايد بيمار را بلافاصله به مركزبهداشتي و درماني جهت درمان با سرم و دارو انتقال داد. - كشف سريع و به موقع و شروع درمان، اساس موفقيت در درمان بيماران وبايي مي باشد. پيشگيري: - اساس پيشگيري از بيماريهاي اسهالي از جمله وبا، رعايت بهداشت فردي مي باشد. - استفاده از آب سالم جهت شستشو، پخت وپز و آشاميدن. - پرهيز از مصرف آب غير مطمئن چشمه، رودخانه و آب چاه. - مصرف سبزيجات و ميوه جات بعد از سالم سازي. - پختن غذاهاي گرم تا حدي كه كاملا داغ شود. - شستشوي دستها با آب وصابون بعد از اجابت مزاج و قبل از تهيه غذا. - جهت اطمينان، از مصرف آب آشاميدني سالم يا از آب ضد عفوني شده با كلر استفاده كنيد يا اينكه آن را بجوشانيد. روش سالمسازي سبزيجات و ميوه جات: 1- پاكسازي :شستشوي گل و لاي سبزي و ميوه با آب سالم 2- انگل زدايي: به ازاي هر ليتر آب 3 تا 5 قطره مايع ظرفشويي ريخته و سبزي را به مدت 5 دقيقه در آن شناور مي كنيم. سپس با آب سالم آنها را كاملا" شستشو مي دهيم تا تخم انگلها و باقيمانده مايع ظرفشويي پاك شود. 3- ضدعفوني :يك گرم (نصف قاشق چايخوري)پودر پركلرين را در ظرف 5 ليتري پر از آب ريخته سپس ميوه وسبزيجات را به مدت 5 دقيقه در آن غوطه ور مي كنيم. 4- شستشو :سبزي ضد عفوني شده را مجددا" با آب سالم مي شوييم. |
بيماري تالاسمي
تالاسمي
تالاسمي نوعي كم خوني ارثي است كه بصورت صفت مغلوب از والدين به فرزندان منتقل ميشود. هرسال بيش از 4 ميليون كودك در جهان با اختلالات ژنتيكي متولد ميشوند كه تالاسمي يكي از انواع مهم اين گونه اختلالات ميباشد. برهمين اساس تخمين زده ميشود كه در ايران حدود 8/2 – 4/1 ميليون نفر ناقل ژن تالاسمي در جامعه پراكنده ميباشند. همچنين حدود 15000 بيماري مبتلا به تالاسمي ماژور ثبت گرديده است. يك بيمار در طول زندگي خود (بطور متوسط 15 سال) 100000 دلار براي كشور هزينه در بر دارد و با احتساب 20000 بيمار تالاسمي ماژور ثبت شده كل هزينه در عرض 15 سال بالغ بر 1500000000 دلار ميشود در حاليكه هزينه پيشگيري هر غربالگري فقط 2 دلار ميباشد.
بمنظور كاهش هزينههاي ذكر شده و تامين سلامت افراد جامعه، طرح پيشگيري از بروز موارد جديد بيماري بتا تالاسمي ماژور، از سال 1370 در چهار استان گيلان، مازندران، فارس و خوزستان به اجرا درآمد و در سال 1374 مورد بازبيني قرار گرفت و از آذرماه سال 1375 به كليه دانشگاههاي كشور گسترش يافت.
نكته قابل توجه آن است كه چنانچه اين طرح به موفقيت كامل دست يابد. هرسال از تولد 1500 كودك بيمار پيشگيري خواهد شد و اين امر 150000000 دلار صرفه جويي ارزي را به دنبال خواهد داشت.
پراكندگي بتا تالاسمي ماژور در جهان:
بيماري تالاسمي در سراسر جهان و در همه نژادها ديده ميشود ولي شيوع آن در نواحي مديترانه (ايتاليا، يونان، قبرس و جزيره سيسيل) خاورميانه (ايران، تركيه و سوريه) آسيا (هندوستان و پاكستان) و جنوب شرقي آسيا بيشتر بوده و از جنوب غربي اروپا تاخاور دور امتداد يافته و در نواحي وسيعي از آفريقاي مركزي نيز ديده ميشود. دليل اين شكل توزيع بيماري مالاريا بوده است كه به شكل بومي و براي قرون متمادي در اين نواحي شيوع داشته است. انگل مالاريا از راه نيش پشه آنوفل وارد خون شده و در داخل گلبولهاي قرمز تكثير مييابد، اين انگل در گلبولهاي قرمز ناقلين ژن تالاسمي كه عمر كوتاهتري دارند نميتواند به رشد و تكثير خود ادامه دهد در نتيجه بيماري متوقف ميشود و بيمار از مالاريا نجات خواهد يافت. بنابراين مالاريا در افراد سالم بيش از افراد ناقل سالم (مينور) بوده و در نتيجه مرگ و مير آنان بيشتر بوده است. همچنين مبتلايان به بيماري بتا تالاسمي ماژور و كم خوني داسي شكل نيز در اثر ابتلا به مالاريا از بين ميرفتند. اما افرادي كه يك ژن هموگلوبين طبيعي و يك ژن تالاسمي داشتهاند [افراد ناقل سالم (مينور)] در مقابل بيماري مالاريا مقاومت كرده و ژن تالاسمي را به نسل بعد منتقل نمودهاند.
پراكندگي بتا تالاسمي ماژور در ايران:
اين بيماري در تمام نقاط كشورمان پراكنده است. اما در نواحي حاشيه درياي خزر (استانهاي گيلان و مازندران) و نواحي حاشيه خليج فارس و درياي عمان (سيستان و بلوچستان، بوشهر، هرمزگان و خوزستان، فارس و جنوب كرمان) و استانهاي اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد از شيوع و وفور بالاتري برخوردار ميباشند.
تاريخچه پيشگيري با بيماري تالاسمي:
طي سالهاي 1370 تا 1375 ، برنامه پيشگيري از تالاسمي در برخي از شهرستانهاي 5 استان كشور، شامل: مازندران، فارس، گيلان، خوزستان و اصفهان، به صورت آزمايشي به اجرا گذاشته شد. راهبرد اصلي برنامه طي اين سالها، غربالگري زوجها در هنگام ازدواج و پيشنهاد جدايي و انتخاب فردي غيرناقل براي ازدواج به زوجهاي ناقل بوده است. در صورتي كه افراد اين پيشنهاد را نميپذيرفتند، به آنها پيشگيري از بارداري توصيه ميشده است. اين برخورد باتوجه به اين واقعيت كه گزينه تشخيص پيش از تولد و سقط جنين مبتلا به تالاسمي عملاً وجود نداشته، شكل گرفته است. گرچه اين برنامه نتايج اقتصادي مثبتي داشته است، ولي نتايج اجتماعي آن با توجه به مستقيم بودن مشاوره نياز به بررسي بيشتر دارد.
از اواخر سال 1375، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشكي تصميم به گسترش برنامه اصرار تعداد زيادي از زوجها به ازدواج و علاقه ايشان به فرزند دارشدن، به شدت مطرح شد و وزارتخانه مذكور با شناسايي امكانات بالقوه و موجود، به سرعت به راهاندازي اين خدمت در كشور اقدام نمود. تشكل خدمات ژنتيك و تشخيص ناهنجاريهاي ژنتيك جنين، مبارزه با بيماري تالاسمي را در كشور وارد مرحله ويژهاي نمود كه درعين حال از پيچيدگيهاي تكنيكي و فرهنگي خاصي برخوردار است. بدين ترتيب، اولاً امكان ارائه مشاوره غيرمستقيم (استاندارد) فراهم شد و ثانياً، خانوادهها بدليل برخورداري تسهيل شده از خدمات ژنتيك، استقبال بيشتري را براي استفاده از آن و داشتن فرزندان سالم نشان دادند. اين امر خود موجب شد تا بروز موارد تالاسمي كاهش چشمگيري يابد و به علاوه بدليل مراجعات زوجها به آزمايشگاهها، امكان بررسي و كنترل بروز در نظام مراقبت بيماري بيش از پيش فراهم شود.
در سال 1380 راهبرد دوم برنامه فرصت توسعه و استقرار يافت. براساس اين راهبرد، خانواده بيماران تالاسمي شناساسي و تحت مشاوره قرار ميگيرند و در صورتي كه فرزند سالم نداشته باشند، به مراكز تشخيص پيش ازتولد براي داشتن فرزندان سالم ارجاع داده خواهند شد.
در سال 1382، راهبرد سوم برنامه مورد بحث قرار گرفت و فعاليتهاي اجرايي آن ترسيم شد. اين راهبرد در نيمه اول سال 1383 در استانهاي پرشيوع استقرار يافته است و براساس آن، زوجهايي كه قبل از 1376 (سال كشوري شدن برنامه) ازدواج كردهاند و فرزندان سالم دارند بررسي ميگردند تا در صورتي كه ناقل باشند، مورد مشاوره قرار گيرند و از بروز فرزند مبتلا در خانواده پيشگيري شود.
فقط با انجام آزمايش خون ميتوانيد از ناقل بودن خود آگاه شويد.
انواع تالاسمي:
1- ناقل سالم (مينور)
ناقل سالم (مينور): چنانچه فرد ژن بيمار را از يكي از والدين و ژن سالم را از ديگري به ارث ببرد دچار اين حالت خواهد شد. تالاسمي مينور بنام ناقل سالم هم خوانده ميشود. ناقل سالم (مينور) يك بيماري تلقي نميشود و در واقع يك مشخصه خوني است كه مانند رنگ پوست به ارث ميرسد. زندگي فرد ناقل سالم (مينور) كاملاً عادي است و ميتواند به فعاليتهاي عادي روزانه بپردازد. تنها نكتهاي كه لازم است اين افراد رعايت كنند و بسيار مهم است توجه به اين مسئله در زمان ازدواج است. چنين فردي بايد مراقب باشد تا با شخص مشابه [ناقل سالم (مينور)] ازدواج نكند ازدواج آنها با افراد سالم مشكلي را به وجود نميآورد ولي ممكن است 50% يعني نيمي از فرزندان آنان هم ناقل سالم (مينور) گردند.
افراد ناقل سالم (مينور) ممكن است گاهي كمي رنگ پريده به نظر برسند. بعضي از آنها ممكن است كم خوني خفيفي داشته باشند. گلبولهاي قرمز خون اشخاصي كه ناقل سالم (مينور) هستند، كوچكتر از حد معمول است و هموگلوبين A2 آنها معمولاً بيشتر از حد طبيعي است.
MCV<80 و MCH<27 (هردو يا يكي كمتر از حد طبيعي) و HbA2>%3/5
آيا ممكن است تالاسمي مينور به تالاسمي ماژور تبديل شود؟ خير
آيا درماني وجود دارد كه تالاسمي مينور را تغيير دهد؟ خير، زيرا ارثي است و از طرفي نياز به درمان هم ندارد.
آيا افراد ناقل سالم (مينور) هرگز به درمان با آهن نياز پيدا ميكنند؟ بله، گاهي احتياج پيدا ميكنند.
2- بيماري تالاسمي ماژور:
بيماري بتا تالاسمي ماژور اختلال سنتز هموگلوبين است و فرد مبتلا دچار كم خوني شديدي خواهد شد اين بيماري در چند ماه اول نشانههاي واضحي ندارد و از حدود شش ماهگي نشانههاي بيماري آشكار ميگردد. گلبولهاي قرمز اين بيماران هم از لحاظ مرفولوژي تغيير ميكند و هم طول عمر بسيار كوتاهي خواهند داشت.
در دوران حاملگي بيماري بتا تالاسمي ماژور به ارث رسيده، اثري روي جنين ندارد. اين موضوع به اين دليل است كه جنين نوعي هموگلوبين مخصوص به خود دارد كه (هموگلوبين جنيني) ناميده ميشود و علامت اختصاري آن (Hbf) ميباشد كه هموگلوبين بزرگسال (HbA) متفاوت است.
هنگامي كه نوزاد متولد ميشود هنوز بيشتر هموگلوبينش جنيني است. اما با طي 6 ماه اول زندگي هموگلوبين جنيني جاي خود را به هموگلوبين بزرگسال ميدهد.
مشكل بيماران مبتلا به بتا تالاسمي ماژور اين است كه قادر به ساختن هموگلوبين بزرگسال به اندازه كافي نميباشند و در واقع هموگلوبين نوع جنيني يا F به نوع طبيعي بالغين يا A تبديل نميشود.
علائم بيماري
علائم بيماري بصورت كم خوني شديد، ايكتر (زردي) خفيف، اختلال رشد، بزرگي كبد (هپاتومگالي) و بزرگي طحال (اسپلنومگالي) ظاهر ميگردد.
با افزايش سن و طولاني شدن مدت كم خوني فعاليت مغز استخوان شديد شده و به اين دليل استخوانهاي پهن جمجمه و صورت دچار تغيير شكل شده و چهره خاصي را براي بيمار به وجود ميآورد.
از طرف ديگر متعاقب تزريق خوني مكرر، بعلت افزايش آهن سرم خون، بيمار دچار هموسيدروز (رسوب آهن در بالتهاي نرم) ميگردد. كه موجب عوارضي مانند بزرگ شدن قلب و نارسايي آن، اختلال رشد و اختلال در بروز علائم جنسي ثانويه و اختلال در عملكرد غدد داخلي مانند لوزالمعده و در نتيجه بروز بيماري ديابت ميشود، همچنين به دليل پوكي استخوان، ممكن است اين افراد دچار شكستگي استخوانها شوند.
با تزريق آمپول دسفرال (دفع كننده آهن) ميتوان از اين عوارض جلوگيري كرد.
تشخيص
تشخيص تالاسمي از روي شكل ظاهري گلبولهاي قرمز و اندازهگيري ميزان و نوع هموگلوبين انجام مي شود. در افراد ناقل سالم (مينور) گلبولهاي قرمز كوچكتر از حد معمول بوده بنابراين MCV پايينتر از حد طبيعي (80 فمتوليتر) و 27 MCH< دارند وهمچنين ميزان HbA2 در اين افراد بيش از 5/3% خواهد بود. در بيماري تالاسمي (ماژور) علاوه بر تغيير شكل گلبولهاي قرمز و كم خوني شديد (Hb پايين) ميزان هموگلوبين A به شدت كاهش و در عوض ميزان هموگلوبين F افزايش مييابد.
درمان
الف) پيوند مغز استخوان:
در حال حاضر تنها راه درمان قطعي بيماران پيوند مغز استخوان است كه در شرايط خاصي قابل انجام ميباشد. از جمله اين كه فرد بيمار خواهر يا برادري داشته باشد كه از لحاظ HLA با وي سازگاري لازم را داشته باشد.
تذكر مهم: علاوه بر هزينههاي زياد پيوند مغز استخوان، مخاطرات اين عمل زياد است از جمله پيوند و عوارض آن و بازگشت بيماري ميباشد.
ب) درمان كمكي:
مهمترين و رايجترين درمان بيماري تالاسمي (ماژور) تزريق خون متراكم به صورت مكرر است كه معمولاً هر 5-4 هفته يك بار به ميزان 20-15 سي سي به ازاء هر كيلوگرم وزن بدن انجام ميشود. بدليل ورود آهن مازاد به بدن در طي تزريق خون و طي مراحل بيماري و عدم توانايي بدن براي رفع آن، لازم است داروي دسفرال (دفع كننده آهن) بصورت روزانه تزريق شود تااز رسوب آهن اضافي در اعضاي بدن مانند: قلب، كبد، لوزالمعده و غدد مترشحه داخلي كاسته شود.
براي اين كار بهتر است از پمپ دسفرال استفاده شود. تزريق عضلاني دارو سودي نداشته و تزريق وريدي سريع خطرناك ميباشد به همين جهت لازم است دارو بتدريج تزريق شود كه اين كار معمولاً 6-5 شب در هفته (هربار بمدت 12 – 8 ساعت) و از طريق زيرجلدي انجام ميشود.
درمانهاي ديگر شامل تجويز اسيدفوليك يا قرص ويتامين C تحت شرايط خاصي بوده و بقيه داروها بايستي تحت نظر پزشك مصرف گردد. برداشتن طحال يا اسپلنكتومي در صورتي كه نياز بيمار به تزريق خون از 240 سي سي به ازاء هر كيلوگرم وزن بدن در يك سال بيشتر شود، انجام ميشود كه درمان قطعي و دليلي براي قطع تزريق خون نميباشد. واكسيناسيون بيمار تالاسمي (ماژور) طبق برنامه عالي واكسيناسيون الزامي است.
راههاي پيشگيري از بروز بتا تالاسمي ماژور:
براي پيشگيري از تولد فرزند مبتلا به تالاسمي ماژور چه بايد كرد؟
زوجين ناقلي كه خطر داشتن فرزند مبتلا به بيماري تالاسمي (ماژور) آنها را تهديد ميكند امروزه راههاي متعددي در پيش رو دارند:
1- يكي از سادهترين راههاي پيشگيري از تولد كودك مبتلا به بيماري (تالاسمي ماژور) ازدواج نكردن دو فرد ناقل سالم با يكديگر است.
2- چنانجه شرايط روحي و رواني زوجين يا شرايط فرهنگي و اجتماعي خانوادهها به نحوي است كه جدايي و انصراف از ازدواج امكانپذير نباشد و موجب عوارض و زيانهاي روحي، رواني، اجتماعي و فرهنگي گردد راههاي زير پيشنهاد ميشود.
الف) يك راه ممكن اين است كه زوجين ناقل سالم (مينور) پس از ازدواج در صورت تمايل از بچه دار شدن خودداري نمايند.
ب) انتخاب فرزند خوانده يكي ديگر از راهحلهاي مناسب ميباشد.
ج) براي زوجيني كه راضي به انصراف از ازدواج و پذيرش فرزندخوانده نيستند استفاده از خدمات تشخيص قبل از تولد پيشنهاد مي شود.
غربالگري و آزمايش در برنامه تالاسمي:
اين برنامه باهدف كاهش بروز موارد جديد بتا تالاسمي ماژور طراحي گرديده است و يكي از استراتژيهاي آن غربالگري و شناسايي افراد ناقل سالم (مينور) در بين متقاضيان ازدواج و از طريق آزمايشات مربوطه ميباشد. لذا كليه مزدوجين بايستي برابر الگوريتم «مراحل انجام آزمايشهاي تالاسمي به هنگام ازدواج» به شرح ذيل غربال شوند.
مراحل انجام آزمايشهاي تالاسمي هنگام ازدواج:
مرحله اول:
ابتدا از مرد آزمايش CBC بعمل ميآيد.
- اگر MCV ³ 80 و يا MCH ³ 27 باشد نياز به اقدام ديگري نبوده و روي ورقهايكه از دفتر ثبت ازدواج آورده شده مهر انجام آزمايشات زده ميشود.
- در صورتي كه MCV < 80 و يا MCH < 27 باشد آزمايش CBC در زن (مرحله دوم) انجام ميشود.
مرحله دوم:
آزمايش CBC در زن:
- چنانچه MCV ³ 80 و يا MCH ³ 27 باشد نياز به انجام مراحل ديگر نبوده و مهر مذكور زده ميشود.
- اگر MCV < 80 و يا MCH < 27 باشد اندازهگيري HbA2 در مرد و زن (مرحله سوم) انجام ميگيرد.
مرحله سوم:
اندازهگيري ميزان HbA2 به روش كروماتوگرافي ستوني در مرد و زن.
- اگر در هر دو نفر HbA2>3/5 باشد، در اينصورت زوجين ناقل سالم (مينور) بوده و نياز به مشاوره ويژه دارد: پس از مشاوره در صورت تصميم به ازدواج برگه مربوطه ممهور خواهد شد.
- اگر در هر يكي يا هر دو نفر HbA2£3/5 باشد، در اينصورت فرد بعنوان فقر آهن درمان ميشود (مرحله چهارم).
مرحله چهارم:
در فرد يا افرادي كه داراي اندكسهاي كمتر ازحد طبيعي و HbA2£3/5 هستند بمدت يكماه درمان فقر آهن انجام و پس از آن مجدداً اندكسها و HbA2 اندازهگيري ميشوند.
- در صورتيكه در فرد يا افراد فوق اندكسها اصلاح شده و HbA2£3/5 باشد در اين حالت نياز به اقدام نبوده و مهرگواهي انجام آزمايشات زده ميشود.
- در صورتي كه در هر دو نفر اندكسها اصلاح نشده و HbA2>3/5 باشد آن دو ناقل سالم (مينور) بوده و نياز به انجام مشاوره ويژه دارند و پس از آن در صورت تصميم به ازدواج برگه مربوطه ممهور خواهد شد.
- در صورتي كه در هر دو نفر اندكسها اصلاح نشده و در يكي يا هر دو نفر HbA2£3/5 باشد از آنجا كه براي تشخيص قطعي نياز به آزمايشات بيشتري دارند جهت انجام آزمايشات تكميلي معرفي ميگردند.
مرحله پنجم:
در اين مرحله از زوجيني كه بعنوان فقر آهن درمان شده ولي اندكسهاي آنان اصلاح نشده و در يكي يا هردو آنها HbA2£3/5 باشد، آزمايشات تكميلي بعمل ميآيد.
آزمايشات تكميلي شامل بررسي زنجيرهها، بررسي هموگلوبين H و مطالعه DNA ميباشد.
نتايج آزمايشهاي فوق جهت تفسير نهايي به مشاور دانشگاهي برنامه ارجاع ميگردد، بديهي است براساس تشخيص مشاور دانشگاهي برنامه اين افراد جزو زوجين ناقل منظور و ثبت ميگردند و اقدامات لازم براساس برنامه در مورد آنان انجام ميگيرند.
تشخيص قبل از تولد (بعد از غربالگري و آزمايش در به تالاسمي):
خدمات تشخيص قبل از تولد اين امكان را براي زوجين فراهم ساخته است تا درخصوص سلامت يا بيماري فرزند خود در دوره جنيني مطلع شوند.
اساس تشخيص قبل از تولد در گرو دومرحله مقدماتي و تكميلي است:
مرحله مقدماتي: بررسي وضعيت ژنتيكي زوجين ناقل تالاسمي براي تعيين نوع نقص ژن در هريك از زوجين قبل از بارداري.
مرحله تكميلي: بررسي وضعيت ژنتيكي جنين و تشخيص قطعي ابتلا يا سالم بودن جنين است.
براي تشخيص قطعي درانجام آزمايشات تشخيص قبل از تولد گاها لازم است تعداد زيادي از خويشاوندان (والدين، برادران خواهران، عمه، خاله، عمو و دايي) مورد بررسي قرار گيرند كه مستلزم صرف وقت و صبر و حوصله كافي و بضاعت مالي ايشان است.
بهترين زمان براي انجام آزمايشات مرحله مقدماتي، قبل از بارداري است زيرا در اين صورت وقت كافي جهت بررسي وجود خواهد داشت و آزمايشات مرحله تكميلي بعد از بارداري، بين هفتههاي 10 تا 12 بارداري با نمونهبرداري از جنين انجام ميشود. در نمونهبرداري، خطر از دست دادن جنين به ميزان اندك و خطراتي براي مادر وجود دارد. بعد از حصول نتيجه در صورت مبتلا بودن جنين به بيماري تالاسمي ماژور چنانچه از نظر شرعي و قانوني سن جنين از تاريخ معين نگذشته باشد. (حداكثر 16 هفته بارداري) مجوز ختم بارداري توسط پزشكي قانوني صادر مي شود. بديهي است براي هر بار حاملگي انجام آزمايشات مرحله تكميلي (بررسي وضعيت ژنتيكي جنين) ضروري خواهد بود ولي آزمايشات مرحله اول فقط يكبار انجام ميشود.
برنامه پيشگيري از بروز بتا تالاسمي ماژور:
غربالگري و جمعيت هدف:
يكي از استراتژيهاي اصلي برنامه پيشگيري از بروز تالاسمي ماژور انجام غربالگري در متقاضيان ازدواج است. از آنجايي كه لازمه تولد نوزاد تالاسمي ماژور ازدواج زن و مرد است كه هردو ناقل سالم (مينور) باشند. اگر بين دو نفر ناقل سالم (مينور) صورت نگيرد و يا اگر ازدواج صورت پذيرفت آگاهانه به دنبال پيشگيري از تولد نوزاد تالاسمي ماژور باشند، تولد تالاسمي ماژور اتفاق نخواهد افتاد و ما به هدفمان كه كاهش بروز اين بيماري است نائل خواهيم شد. بر همين اساس در سال 1376 قانوني در مجلس شوراي اسلامي تصويب شد كه بموجب اين قانون كليه دفاتر ثبت رسمي ازدواج ملزم هستند كه قبل از ثبت عقد رسمي گواهي انجام آزمايشات تالاسمي را از داوطلبين ازدواج درخواست نمايند.
بنابراين هر زوجي كه براي ثبت عقد به دفاتر رسمي مراجعه ميكنند بايد ابتدا علاوه بر ساير مدارك و آزمايشات، گواهي انجام آزمايش تالاسمي را هم ارائه دهند. معمولاً اين افراد معرفينامهاي را ازدفاتر ثبت ازدواج دريافت ميكنند و براي انجام آزمايش از نظر تالاسمي به آزمايشگاه معرفي ميشود.
آزمايش:
(آزمايشات اولين محور در استراتژي غربالگري در متقاضيان ازدواج)
آزمايش غربالگري كه براي تشخيص تالاسمي مينور انتخاب شده است MCV و MCH است. حال ممكن است اين سوال پيش آيد كه چرا آزمايشهاي اختصاصيتر و با ويژگيهاي بالاتري انتخاب نشده است. استدلالهاي اپيدميولوژيك اين مسئله را پاسخ ميدهند. پس آزمايش MCV و MCH براي غربالگري انتخاب شده است كه ميدانيم اگر فقط يكي از زوجين ناقل سالم (مينور) نباشد، ديگر نگراني تولد نوزاد تالاسمي ماژور وجود نخواهد داشت به همين دليل اقدام آزمايش در يكي از زوجين صورت ميگيرد و به دليل مشكلات فرهنگي خاص جامعه ما مردان براي انجام آزمايش در ابتدا انتخاب شدهاند. بعد از انجام آزمايش در مرد چنانچه MCV و MCH مرد طبيعي بود نگراني وجود ندارد. اما اگر MCV يا MCH مرد كمتر از حد طبيعي بود اين آزمايش در زن هم صورت گيرد چنانچه MCV و MCH زن طبيعي بود نياز به اقدام خاصي وجود ندارد و زن و مرد براي ازدواج به محضر معرفي خواهند شد. ولي چنانچه MCV و MCH زن مشكل داشته باشد اقدامات بعدي صورت خواهد گرفت.
آنچه كه حائز اهميت است اين است كه تفسير آزمايشات تالاسمي براساس الگوريتم كشوري بوده و بعهده پزشك مركز مشاوره ويژه تالاسمي ميباشد.
مشاوره:
(دومين محور استراتژي غربالگري متقاضيان ازدواج)
مشاوره يك ارتباط دوطرفه بين مشاوره و مراجع يا مراجعات است كه در آن مشاور اطلاعات و آگاهي لازم را در اختيار مراجع يا مراجعان قرار ميدهد تا آنها پس از كسب آگاهي لازم داوطلبانه تصميمگيري نمايند. استراتژي مشاوره در برنامه تالاسمي هم به همين منظور صوت ميگيرد. در مشاوره تالاسمي بايد اطلاعات و آگاهيهاي لازم را درخصوص وضعيت زوجين، پيامدهاي ازدواج، بيماري تالاسمي ماژور و با روش فني در اختيار مراجعان قرار دهد و متقاضيان ازدواج مختار باشند تا آگاهانه در خصوص ازدواج يا انصراف از ازدواج تصميمگيري كنند. بالطبع در جريان مشاوره بسياري از زوجين بعد از بدست آوردن هدف مشاوره در برنامه تالاسمي انصراف زوجين به هر قيمتي نيست. چه بسا در مواردي انصراف موجب پيامدهاي روحي،اجتماعي و فرهنگي بسيار بدي ميشود. ولي معمولاً مشاوره خوب در بسياري از موارد را منجر به انصراف زوجين از ازدواج خواهد شد.
مشاوره يك فرايند محدود نيست ممكن است نياز به جلسات متعددي داشته باشد جريان مشاوره تا هنگام دادن آگاهي بصورت كامل به زوجين بايد استمرار داشته باشد.
براي برنامه تالاسمي در مركز بهداشت هر شهرستان يك تيم مشاوره (شامل يك پزشك و يك كارشناس يا كاردان) ميباشد كه با برنامه آشنايي كامل داشته و دورههاي لازم را دراين خصوص گذراندهاند، مشاورههاي لازم را براي زوج ناقل انجام ميدهند.
آموزش:
(سومين محور استراتژي غربالگري متقاضيان ازدواج)
آموزش ركن اصلي كليه برنامههاي بهداشتي بوده و قاعدتاً برنامه پيشگيري از بروز موارد جديد بتا تالاسمي ماژور نيز از اين قاعده مستثني نميباشد. لذا با توجه به اينكه يكي از مهمترين راههاي پيشگيري از اين بيماري، بالا بردن سطح آگاهي جامعه مي باشد، درخصوص بيماري بتا تالاسمي ماژور، آگاهي عموم مردم بويژه جوانان و گروههاي در آستانه ازدواج از حساسيت و اهميت ويژهاي برخوردار است.
نكات كليدي كه در اين آموزشها بايستي مورد استفاده قرار گيرند عبارتند از:
- ارثي بودن بيماري.
- طريقه انتقال بيماري از والدين به فرزندان.
- بيمار نبودن افراد ناقل ژن تالاسمي (مينورها).
- توجه افراد ناقل ژن تالاسمي (مينورها) به اين مسئله مهم كه همسر آينده آنها ناقل ژن تالاسمي (مينور) نباشد.
- علائم بيماري.
- راههاي پيشگيري از بيماري.
- اهميت استفاده از وسايل پيشگيري از بارداري در خانوادههاي داراي بيمار بتاتالاسمي ماژور.
- اهميت استفاده از خدمات PND در خانوادههاي داراي بيمار بتا تالاسمي ماژور كه خواهان فرزند هستند.
آموزش عوامل موثر بر موفقيت برنامه (سر دفتر داران، عاقدين محلي، طلاب) از اهميت ويژهاي برخوردار بوده و ميتواند گره گشاي معضل بزرگ برنامه يعني جاري شدن صيغه عقد شرعي قبل از انجام آزمايشات تالاسمي باشد.
در آموزش عوامل موثر بر موفقيت برنامه بايستي نكات كليدي بيماري تالاسمي بالاخص تاكيد بر موكول نمودن صيغه عقد شرعي به بعد از انجام آزمايشات تالاسمي، مورد توجه خاص قرار گيرد، مضافاً اينكه يكبار آموزش در طول سال جهت اين افراد كافي ميباشد.
مراقبت:
(چهارمين محور استراتژي غربالگري متقاضيان ازدواج):
يكي ازاقدامات مهم در مراقبت از زوجين ناقل، پيگيري فعال وضعيت تنظيم خانواده زوجين ناقل است، در واقع تنظيم خانواده راهي براي پيشگيري از بروز موارد جديد بتا تالاسمي ماژور ميباشد و اين مسئله با شناسايي زوجين ناقل و پيگيري فعال وضعيت تنظيم خانواده آنها توسط واحدهاي ارائه دهده خدمت امكانپذير است.
در صورتيكه زوجين ناقل شناسايي شده تمايل به بارداري داشته باشند، بايستي تحت آموزش قرار گرفته و انجام اقدامات لازم بمنظور تولد فرزند سالم مورد تاكيد قرار گيرد.
زوجين ناقل بايستي توسط تيم مشاوره مستقر در مركز بهداشتي درماني ويژه مشاوره تالاسمي، تحت مشاوره تشخيص پيش از تولد (P.N.D) قرار گرفته و قبل از بارداري جهت انجام آزمايشات مرحله اول تشخيص پيش از تولد (P.N.D) و در صورت بارداري در هفته 12-10 بارداري جهت انجام مرحله دوم آزمايشات تشخيص پيش از تولد (P.N.D) به يكي از مراكز ژنتيك پزشكي (تاييد شده توسط مركز مديريت بيماريها) ارجاع شده و در صورت تشخيص بيماري بتاتالاسمي ماژور در دوران جنيني، پس از تاييد پزشكي قانوني نسبت به سقط آن (در زير 4 ماهگي) اقدام خواهد شد.
چرا بايد از بروز بتا تالاسمي ماژور پيشگيري كرد؟
مديريت بهداشت ممكن است نتواند تمام بيماريها را كنترل كند و تمام مشكلات سلامت را حل كند اما براي توجه به بعضي از عوارض و شرايط ميتواند اولويتها را مشخص نمايد و نسبت به حل مشكلات اولويتدار اقدام نمايد. بعضي از دلايلي كه پيشگيري از تالاسمي را توجيه ميكند به شرح ذيل است.
1- بيماري بتا تالاسمي ماژور يك بيماري قابل پيشگيري است.
2- بيماري بتا تالاسمي ماژور يك كم خوني كشنده است.
3- بيماري بتا تالاسمي ماژور عوارض زيادي دارد.
4- هزينه نگهداري بيماران بسيار گران است.
5- روش غربالگري آسان است.
6- ساير امكانات لازم و پشتوانه سياسي، براي برنامه وجود دارد، گسترش شبكههاي بهداشتي، درماني در كشور بستر و امكانات و نيروي انساني لازم را براي اجراي برنامه فراهم ساخته است.
7- شيوع ژن بتا تالاسمي در كشور حدود 4-2 درصد تخمين زده ميشود. اين بيماري بويژه در بعضي از استانها شيوع بالايي دارد. همچنين وجود حدود 15000 بيمار تالاسمي ماژور در كشور شيوع بالاي بيماري را نشان ميدهد اين شيوع بالا لزوم مداخله مناسب را توجيه ميكند.
بيماري پاركينسون
پاركينسون
اختلالي است كه متاثر از سلول هاي عصبي در قسمتي از مغز كه در ارتباط با حركات است مي باشد.افراد با بيماري پاركينسون اغلب تجربه لرزشف سفتي ماهيچه ها، اشكال در راه رفتن ، مشكلات تعادلي و حركات آهسته دارند. اين نشانه ها معمولا بعد از سن ۶۰ سالگي رخ ميدهد، هر چند كه برخي افراد با اين بيماري جوانتر از ۵۰ سال هستند.
بيماري پاركينسون بيماري پيشرونده است، به معني اينكه علائم و نشانه ها به مرور زمان بدتر مي شوند. هر چند كه بيماري پاركينسون در نهايت منجر به ناتواني ميشود، بيماري اغلب به صورت آهسته پيشرفت مي كند، و خيلي از افراد سالهاي زيادي از زندگي توليدي را بعد از تشخيص دارند.
علل عمده ابتلا به بيماري پاركينسون چيست؟
از قريب ۲۰۰ سال پيش كه اين بيماري بريا اولين بار توصيف شده است، تحقيقاتي انجام شده كه برخي از روندهاي اين اختلال پيچيده را درك كنند.اكنون دريافته اند كه خيلي از علائم و نشانه هاي بيماري پاركينسون وقتي توسعه مي يابند كه سلول هاي عصبي معيني(نرون) در ناخيه اي از مغز به نام substantia nigra صدمه ديده يا نابود ميگردند. به طور طبيعي، اين سلول هاي عصبي ترشح دوپامين مي كنند- يك ماده شيميايي كه علائم را بين substantia nigra و قسمتي ديگر از مغز ، corpus striatum هدايت مي كند. اين علائم موجب مي شود كه ماهيچه ها نرم شده، و حركات موزون و تحت كنترل داشته باشند.
هر فردي مقداري از نرون هاي توليد كننده دوپامين را به عنوان قسمتي از روند مسن شدن از دست مي دهد. اما افراد با بيماري پاركينسون نيم يا بيشتر سلول هاي عصبي را در substantia nigra از دست مي دهد.اگر چه سلول هاي ديگر مغز نيز دچار فرسودگي و نابوي قرار مي شوند، سلول هاي حاوي دوپامين براي حركت حياتي هستند و در مركز صحنه قرار دارند. چه باعث اين مي شود موضوعي است كه هنوز پايه تحقيقات قرار دارد. دانشمندان معتقد هستند كه بيماري پاركينسون ممكن است نتيجه تركيبي از عوامل ژنتيكي و محيطي باشد. داروهاي مشخصي، بيماريها و سموم همچنين ممكن است علت نشانه هاي شبيه به آنچه در بيماري پاركينسون ديده مي شود باشند.
عوامل ارثي
دانشمندان معتقدند كه ژنها در ارتباط با توسعه پاركينسون هستند، اما هنوز واضح نيست، كه آيا توارث نقش فرعي يا اصلي در اين بيماري را دارد.
مشخص شده است كه بعضي اوقات خويشاوندان درجه يك مانند پدر و مادر، بچه ها و خويشاوندان، بسيار مساعد به گرفتن بيماري هستند تا آنها كه هيچ ارتباط خانوادگي ندارند. اگرچه خطر در فاميا درجه يك كم مي باشد – كمتر از ۵%- هرگز پيشنهاد ارتباط ژنتيكي نمي توان داد. به اين دليل دانشمندان تمركز بر خانواده هاي نادري كه در آنها افرادي چند پاركينسون دارند مي كنند- و اين تحقيقات ديدگاه بررسي علل اين بيماري را به طور كلي بررسي ميكند.
در خانواده هاي با بيماري پاركينسون ، محققان دو گونه از عوامل ژنتيكي را مشخص نموده اند. يكي شامل پروتئيني غير طبيعي به نام alpha-synuclein، پروتئيني كه در سلول هاي عصبي منهدم شده در افراد با بيماري پاركينسون تجمع مي يابد. ديگري شامل مشكلاتي با سيستم بدن مي شود كه كه پروتئيني نا خواسته ايجاد مي كنند. اكنون روشن شده است كه هر دو اين عوامل نقش كليدي در ايجاد پاركينسون در همه افراد بازي ميكنند.
عوامل محيطي
افراد در تماس غير كعمول با علف كش ها و حشره كش ها به احتمال بيشتري دچار پاركينسون ميگردند تا افرادي كه چنين تماس هايي نداشته اند. محققان هنوز ارتباط خاصي را بين اين بيماري با آفت كش هاي گياهي و حشره كش ها نيافته اند.
بيماري بواسير
بواسير(هموروئيد)
بواسير عبارت است از سياهرگهاي گشادشده (واريسي) در راست روده يا مقعد. بواسير ممكن در مجراي مقعدي (بواسير داخلي) يا در مدخل مقعد (بواسير خارجي) واقع شده باشد. بواسير ممكن است سالها وجود داشته باشد اما تنها با وقوع خونريزي بدان پيبرده شود.
بواسير شايعترين بيماري مقعد است. در حقيت، احتمالاً نيمي از افراد تا سن ۵۰ سال، بواسير را تجربه ميكنند. بواسيرها وريدهايي در ناحيه مقعدي هستند بهر علتي فشار بيش از حد به پايين راست روده و ناحيه مقعدي وارد شود به طور غيرطبيعي اين وريدها متورم ميشوند. فشار زيادي ميتواند به علت زورزدن براي دفع مدفوع، اكثراً در اثر اسهال مزمن و كمتر بعلت يبوست، حاملگي، پيري يا علل ديگر باشد. بواسيرهاي خارجي به صورت توده نرم و متورم يا و تودة سفت در اطراف ناحيه مقعدي ظاهر ميشوند بواسيرهاي داخلي در داخل كانال مقعدي ايجاد ميشوند.
بواسير يا همورئيد زماني بروز ميكند كه سياهرگها در راست روده يا كانال مقعد گشاد شده و متورم ميشوند و باعث بروز ناراحتي و درد در افراد مبتلا هستند. بواسير ممكن در مجراي مقعدي با عنوان بواسير داخلي يا در مدخل مقعد تحت عنوان بواسير خارجي بروز كند. در برخي موارد ممكن است فردي چندين وقت به بواسير مبتلا بوده باشد اما فقط در صورت خونريزي به وجود اين مشكل در خود پي ببرد و تا پيش از خونريزي وجود آن مشخص نباشد. بيشتر افرادي كه با اين مشكل مواجه ميشوند شامل زنان باردار افراد مبتلا به يبوست و كساني هستند كه به مدت طولاني مينشينند. افرادي كه به دليل ابتلا به يبوست مدت طولاني دستشويي مينشينند و يا در صورت ابتلا به اسهال به خود فشار زيادي ميآورند به بواسير مبتلا ميشوند. بواسير ميتواند ايجاد ناراحتي و حتي درد كند، اما پزشك ميتواند به شما كمك كند كه بهبود پيدا كنيد.
۲/۵ سانتيمتر انتهايي كولون يا روده بزرگ، كانال مقعدي ناميده ميشود. كانال مقعدي با مجموعهاي از سياهرگهاي كوچك كه زير پوست قرار گرفتهاند، پوشيده شده است. فعاليتهاي معيني، از قبيل فشار آوردن به هنگام اجابت مزاج براي خارج كردن مدفوع بويژه در مواقع بروز يبوست يا نشستن طولاني مدت، ممكن است باعث بزرگي اين سياهرگها شود. سياهرگهاي بزرگ شده، لايههاي متورم بافتي را درست ميكند كه اين حالت را بواسير ميگويند. لازم به ذكر است كه سخت شدن مدفوع بواسير را بيشتر تحريك ميكند. همانطور كه گفته شد بواسير دو نوع مختلف دارد كه در زير توضيح مختصري درباره آنها ارائه شده است:
- بواسير خارجي كه احساس ميشود و قابل لمس است. در اين حالت لايههاي نرمي بيرون از مقعد جايي كه روده بزرگ باز ميشود، حس ميشوند كه بندرت دردناك هستند و تنها در صورتي دردناك ميشوند كه لخته خوني داخل آنها تشكيل شود.
-بواسير داخلي كه در اين صورت به طور شايع به صورت خوشههايي اطراف ديواره كانال مقعدي بروز ميكند. گاهي اوقات بواسير داخلي ممكن است به بيرون رخنه كند. گاهي ناراحتيها و مشكلات ديگري در اين عضو مانند ترك خوردگي كانال مقعد ممكن است علائمي شبيه به بواسير را در پي داشته باشد كه مسلما براي درمان مناسب تشخيص صحيح بيماري امري ضروري است. گفتني است كه بواسير اغلب از سن ۵۰ سالگي شايع ميشود و تقريبا نيمي از سالمندان با خارش، خونريزي و درد در هنگام دفع مواجه هستند كه اغلب اينها نشانههايي از ابتلا به بواسير هستند. خوشبختانه در حال حاضر براي درمان اين بيماري داروها و روشهاي درماني مؤثري وجود دارد و در بسياري از موارد تنها با خود درماني و تغيير در شيوه زندگي امكان معالجه بواسير فراهم ميشود.
علائم بيماري بواسير كدامند؟
علائم و نشانههاي ابتلا به بواسير معمولا به محل بروز آن بستگي دارد. شايعترين علائم بواسير شامل خونريزي، درد، خارش، سوزش، ترشح مخاطي پس از اجابت مزاج، وجود يك برجستگي در مقعد، التهاب و تورم است. امكان دارد خون قرمز به صورت رگههايي در اجابت مزاج ديده شود و يا به دنبال اجابت مزاج مقدار كم و به مدتكوتاهي خونريزي از ناحيه مقعد مشاهده شود. همچنين گاهي اوقات اين احساس ممكن است براي بيمار بروز كند كه پس از اجابت مزاج، راست روده بهطور كامل تخليه نشده است كه البته اين حالت در مورد بواسير بزرگ شده بروز ميكند. در بيشتر موارد بواسير بدون خطر است و بجز خونريزي محدود علامت ديگري ندارد. لازم به يادآوري است كه هر خونريزي از مقعد را نبايد به حساب بواسير گذاشت، بلكه توسط پزشك بايد بررسيهاي لازم انجام شود تا علت اصلي خونريزي مشخص شود.
علايم شايع
شايعترين علايم بواسير شامل خارش و خونريزي، بيرون افتادگي و درد ميباشند. خونريزي اغلب بدنبال دفع مدفوع اتفاق ميافتد. بواسيرها ممكن است افتادگي پيدا كنند (به بيرون لغزيدن) و از طريق مقعد بيرون بزنند. درد در طي حركات روده يا بعد از تحرك بواسيرها اتفاق ميافتد. در خيلي از موارد علايم در عرض چند روز فروكش ميكند. اگر علايم تداوم داشته باشند بهتر است با پزشكتان تماس بگيريد.
پيشگيري و درمانهاي زيادي براي پيشگيري و درمان بواسير وجود دارد پزشكتان كمك خواهد كرد تا مناسبترين درمان را بر پايه شدت علايم انتخاب كنيد.
خونريزي. امكان دارد خون قرمز روش به صورت رگههايي در اجابت مزاج ديده شود يا به دنبال اجابت مزاج، خون به مقدار كم و به مدتكوتاهي چكه كند.
درد، خارش يا ترشح مخاطي پس از اجابت مزاج
وجود يك برجستگي در مقعد
احساس اين كه پس از اجابت مزاج، راست روده بهطور كامل تخليه نشده باشد (اين حالت تنها در مورد بواسير بزرگ ديده ميشود).
التهاب و تورم
علل شايع بروز بواسير چيست؟
مهمترين عوامل مؤثر در ابتلا به بواسير عبارت از وارد آمدن فشار مكرر به سياهرگهاي مقعد يا راست روده، نشستن يا ايستادن به مدت طولاني، چاقي، يبوست، كاهش توان ماهيچههاي اطراف مقعد بويژه در سنين بالاتر و رژيم غذايي فاقد فيبر خوراكي است. علاوه بر اينها جراحي راست روده يا پارگي مجراي تناسلي به هنگام زايمان و بخيه كردن مجدد آن، ابتلا به بيماريهاي كبدي، ابتلا به سرطان روده بزرگ، افزايش فشارخون در سياهرگهاي دستگاه گوارش، فشار آوردن به شكم موقع اسهال و مدفوع خشك و سفت از علل شايع بواسير هستند. همچنين بسياري از زنان در دوران بارداري دچار بواسير ميشوند. علاوه بر اينها فاكتورهاي ديگري چون بلند كردن اشياء سنگين، ورزش نكردن يا تمرينات ورزشي بسيار سنگين، سرفه مزمن ميتوانند موجب بروز اين بيماري شوند.
عوامل افزايش دهنده خطر
رژيم غذايي بدون فيبر
نشستن يا ايستادن به مدتطولاني
چاقي
يبوست
كمشدن تون عضلاني در سنين بالا
جراحي راست روده يا پارگي مجراي تناسلي به هنگام زايمان و دوختن آن
بيماري كبدي
سرطان روده بزرگ
تماس جنسي از راه مقعد ( لواط )
بالا بردن فشار خون در سيستم سياهرگي دستگاه گوارش
تشخيص قطعي بواسير چگونه امكانپذير است؟
براي تشخيص قطعي ممكن است از روشهايي از جمله آندوسكپي به معناي مشاهده وضعيت مقعد به كمك يك لوله كوتاه به نام آندوسكپ كه وسيلهاي لنزدار و داراي يك منبع نوراني در سر آن است و يا پروكتوسكپي به معناي مشاهده راست روده و قسمت پاييني روده بزرگ يا وسيلهاي به نام پروكتوسكپ، كه وسيلهاي اپتيك و داراي يك منبع نوراني در سر آن است، استفاده شود.
بواسير معمولاً با مراقبت مناسب خوب ميشود، اما علايم آن ممكن است كم يا زياد شود به اين معني كه گاهي بواسير ممكن است پس از يك دوره يبوست دوباره بروز كند. اين بيماري ممكن است عوارضي از قبيل كمخوني از نوع فقر آهن در نتيجه خونريزي زياد، درد شديد در اثر وجود لخته خون در بواسير و نيز عفونت يا زخم شدن بواسير در پي داشته باشد.
لازم به يادآوري است كه براي انجام فعاليتهاي جسمي بويژه ورزش كردن در زمان ابتلا به اين بيماري محدوديتي وجود ندارد بلكه عملكرد روده و در واقع تمام نقاط بدن در نتيجه فعاليت جسماني مناسب بهبود پيدا ميكند. وجود بواسير به تنهايي بيماري تلقي نميشود و عوارض آن نيز خطرناك نيست. اين مشكل موضعي است و تأثيري روي ساير اندامها و قسمتهاي ديگر بدن ندارد.
مسئله مهم شباهت برخي علائم آن مثل خونريزي از مقعد با بيماريهاي خيلي جدي مثل پوليپ يا سرطان روده بزرگ است. اغلب بيماران علت مشاهده كمي خون در مدفوع را بواسير ميدانند، در حالي كه ممكن است علت خونريزي پوليپ و يا سرطان روده بزرگ باشد. به همين دليل پس از مشاهده خون در مدفوع براي اولين بار لازم است با پزشك مشورت كرد و درصورت لزوم براي بررسي كامل روده بزرگ كولونوسكوپي انجام داد
چگونه مي توان از ابتلا به بواسير پيشگيري كرد؟
مهمترين نكته در زمينه پيشگيري اين است كه فرد به هنگام اجابت مزاج عجله نكند و در عين حال از زور زدن و نشستن طولانيمدت در اين وضعيت نيز پرهيز كند. همچنين افرادي كه اضافه وزن دارند بايد وزن خود را كاهش دهند. فرد بايد به ميزان بيشتري از فيبرهاي خوراكي در رژيم غذايي خود بگنجاند. تغيير شيوه تغذيه و همچنين نوع مواد غذايي كه مصرف ميشود در پيشگيري از بروز اين بيماري نقش بسيار مهمي ايفا ميكند. همچنين نوشيدن روزانه هشت تا ۱۰ ليوان آب توصيه ميشود. به علاوه يكي ديگر از فاكتورهاي مهم در امر پيشگيري ورزش كردن به طور منظم است. در مورد نوع رژيم غذايي كه در اين شرايط ميتواند مؤثر و مفيد باشد بايد گفت كه براي پيشگيري از يبوست داشتن يك رژيم متعادل حاوي مواد غذايي داراي فيبر زياد مانند سبزيجات و ميوههاي تازه به ويژه سبزيجات با برگهاي سبز و پهن، حبوبات و غلات سبوسدار ضروريست.
پس براي اجابت مزاج عجله نكنيد و در عين حال از زور زدن و نشستن طولانيمدت در توآلت خودداري كنيد.
اگر اضافه وزن داريد، وزن خود را كاهش دهيد.
مقدار فيبر غذايي را در رژيم خود افزايش دهيد
روزانه ۱۰-۸ ليوان آب بنوشيد.
بهطور منظم ورزش كنيد
عواقب مورد انتظار
بواسير معمولاً با مراقبت مناسب خوب ميشود، اما علايم ممكن است افت و خير داشته باشند (يعني بواسير ممكن است پس از يك دوره يبوست دوباره ظاهر شود). در مواردي كه به درمان محافظهكارانه خوب پاسخ نميدهند شايد جراحي مورد نياز باشد
عوارض احتمالي
كمخوني فقر آهن اگر خونريزي قابل توجه باشد.
درد شديد در اثر وجود لخته خون در بواسير
عفونت يا زخم شدن بواسير
درمان
اصول كلي
براي تشخيص قطعي ممكن است يكي از روشهاي زير انجام شوند: آنوسكپي (ديدن مقعد با كمك يك لوله كوتاه به نام آنوسكپ، وسيلهاي لنزدار و داراي يك منبع نوراني در سر آن است)، يا پروكتوسكپي (ديدن راست روده و قسمت پاييني روده بزرگ يا وسيلهاي به نام پروكتوسكپ، كه وسيلهاي اپتيك و داراي يك منبع نوراني در سر آن است).
درمان با هدف تخفيف علايم صورت ميگيرد.
هيچگاه براي اجابت مزاج زور نزنيد.
پس از اجابت مزاج، ناحيه را با ملايمت پاك كنيد.
براي تخفيف درد، روزانه چندين بار هر بار به مدت ۲۰-۱۰ دقيقه در آب گرم بنشينيد.
براي تخفيف درد و تورم ناشي از وجود لخته در بواسير يا بيرون زدگي بواسير، يك روز در رختخواب استراحت كنيد و روي ناحيه كيسه يخ بگذاريد.
در مواردي كه مقاوم به درمان هستند، امكان دارد نياز به جراحي وجود داشته باشد. روشهاي مختلفي وجود دارند: بستن يك باند لاستيكي در قاعده بواسير؛ اسكلروتراپي (تزريق مواد شيميايي براي بسته شدن سياهرگها و تشكيل بافت جوشگاهي)؛ جراحي با سرما (يخ زدن بواسير با نيتروژن مايع)؛ انعقاد بواسير (با اشعه مادون قرمز يا ليزر)؛ يا در آوردن بواسير
چگونه ميتوان بواسير را درمان كرد؟
هدف از درمان اين بيماري اغلب تخفيف علايم آن است كه خود فرد مبتلا نيز ميتواند اين كار را البته پس از تشخيص صحيح بيماري به كمك پزشك انجام دهد.پيش از هر چيز به خاطر داشته باشيد كه هرگز به هنگام اجابت مزاج زور نزنيد. پس از اجابت مزاج، ناحيه را به آرامي پاك كنيد. براي تخفيف درد، روزانه چندين نوبت و هر بار به مدت ۱۰ تا ۲۰ دقيقه در آب گرم بنشينيد.
همچنين ميتوانيد براي تخفيف درد و تورم ناشي از وجود لخته در بواسير يا بيرون زدگي بواسير، يك روز در رختخواب استراحت كنيد و به منظور كاهش تورم روي ناحيه كيسه يخ بگذاريد. همواره ناحيه اطراف مقعد را پاكيزه نگه داريد. ميتوانيد روزانه دوش بگيريد و در حين حمام به آرامي با آب گرم اطرا ف مقعد را تميز كنيد. استفاده از صابون لازم نيز و حتي ممكن است كه مشكل را تشديد كند. خشك كردن ناحيه با يك سشوار با حرارت ملايم پس از حمام كردن ميتواند رطوبت را به حداقل برساند از دستمال توالت خشك استفاده نكنيد بلكه در حوله يا دستمال توالت مرطوب پس از هر با اجابت مزاج و شستشو استفاده كنيد.
براي درد خفيف، خارش، يا كاهش تورم، ميتوان از داروهايي كه اختصاصاً براي تخفيف علايم بواسير ساخته شدهاند مانند پمادهاي آنتي هموروئيد استفاده كرد. اگر علايم بواسير به هنگام حاملگي رخ دهند، از پزشك خود در مورد داروهاي مناسب كه در حاملگي مشكلي ايجاد نكند كمك بگيريد.
اگر نياز به استفاده از مسهل باشد، از نرمكنندههاي اجابت مزاج استفاده كنيد كه اين مورد هم بهتر است با مشورت پزشك صورت گيرد. براي تسكين درد ميتوانيد از مسكنهاي خوراكي مانند استامينوفن، تيلنول، آسپرين، ايبوبروفن، ادويل، موترين و ساير مسكنها مصرف كنيد. اين اقدامات ميتواند علائم را كاهش دهد اما باعث از بين رفتن بواسير نميشود به همين دليل بهترست كه اگر پس از چند روز معالجه بهبودي حاصل نشد به پزشك مراجعه كنيد. اما چنانچه در همان آغاز بيماري علائم شديد از جمله درد و خونريزي شديد داشتيد بايد زودتر با پزشكتان تماس بگيريد.
در مواردي كه اين روشها كارآيي نداشته باشند، امكان دارد نياز به جراحي وجود داشته باشد. روشهاي مختلفي براي درمان وجود دارد كه عبارت از بستن يك باند لاستيكي در قاعده بواسير، اسكلروتراپي (تزريق مواد شيميايي براي بسته شدن سياهرگها و تشكيل بافت جوشگاهي)، جراحي با سرما (يخ زدن بواسير با نيتروژن مايع)، انعقاد بواسير (با اشعه مادون قرمز يا ليزر) و يا در آوردن بواسير است.
درمان موضعي
بسته به شدت شكايت شما، پزشكتان ممكن است كرم هيدروكورتيزون يا كف آن را براي خلاصي از التهاب و درد توصيه كند. بسياري از داروهاي مربوط به بواسير بدون نسخه قابل تهيه هستند، يا پزشكتان ممكن است داروي قويتري تجويز كند.
درمان جراحي
در بعضي از موارد، بواسيرها به قدري شديد هستند كه احتياج به جراحي دارند. روشهاي جراحي متعددي وجود دارد. پزشكتان در صورت ضرورت ميتواند اطلاعات زيادي در اين مورد براي شما فراهم كند.
داروها
براي درد خفيف، خارش، يا كاهش تورم، ميتوان از داروهايي كه اختصاصاً براي تخفيف علايم بواسير ساخته شدهاند استفاده كرد. اگر علايم بواسير به هنگام حاملگي رخ دهند، از پزشك خود در مورد داروهاي مناسب كه در حاملگي مشكلي ايجاد نكند سؤوال كنيد.
اگر نياز به استفاده از مسهل باشد، از نرمكنندههاي اجابت مزاج استفاده كنيد.
درمان در خانه
اگر تحريك ايجاد شده است نشستن داخل وان، تشت آب گرم روزانه چند بار كمك به كاهش تورم خواهد كرد و منطقه گرفتار را تسكين مي دهد اينكار بايستي ۱۵-۱۰ دقيقه طول بشكد و در صورتي كه بدنبال دفع مدفوع (بيرون روي) باشد، بيشترين اثر را خواهد داشت.
فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري
محدوديتي براي آن وجود ندارد. كار روده با آمادگي جسماني مناسب بهبود مييابد.
تغييرات عادات غذايي و نحوه زندگي
بطور منظم بيرون روي را افزايش دهيد و با خوردن آب فراوان و خوردن ميوهها، سبزيجات، سبوس و حبوبات قوام مدفوع را نرم نگهداريد. تداوم نظم حركات روده ميتواند باعث بهبود يا جلوگيري از يبوست و زورزدن شود.
رژيم غذايي
براي پيشگيري از يبوست، يك رژيم متعادل حاوي مواد غذايي داراي فيبر زياد، مثل ميوههاي تازه، كلوچه، حبوبات، سبزيجات و غلات سبوسدار داشته باشيد.
روزانه ۱۰-۸ ليوان مايعات بنوشيد.
اگر اضافه وزن داريد، وزن خود را كم كنيد.
درچه شرايطي بايد به پزشك مراجعه نمود؟
اگر در همان جايي كه بواسير بوده است يك برجستگي سفت تشكيل شود.
اگر بواسير باعث درد شديد ميشود كه با درمانهاي ذكر شده در بالا تخفيف نيابد.
اگر خونريزي زياد باشد (بيش از مقداري كه در قسمت علايم ذكر شد). البته بايد به يادداشت كه خونريزي ممكن است يكي از علايم اوليه سرطان باشد.
بيماري آلزايمر
بيماري آلزايمر چيست ؟
دكتر آلواس آلزايمر در سال 1906 اين بيماري را در آلمان كشف نمود و به اين دليل بيماري آلزايمر به نام ايشان ثبت شده است .
بيماري آلزايمر قابل پيش بيني نمي باشد و تأثير مشخصي بر روي مغز مي گذارد. گاه بيماران مبتلا به اين بيماري ديوانه محسوب مي شده و هنوز هم محسوب مي شوند. چون اطلاعات علمي راجع به اين بيماري فقط در 20 سال گذشته پيشرفت نموده هنوز گروههاي كثيري با اين بيماري آشنا نبوده و رفتارهاي ناهنجار بيماران را به ناراحتي رواني ترجمه كرده و آنان را بيماران رواني مي نامند. بيماران آلزايمري ممكن است حركتها و رفتارهايي مانند مزاحمت ، عدم اطمينان ، عدم قدرداني ، نامهرباني ، خصومت با نزديكان و اطرافيان داشته باشند. بيماران آلزايمر بيمار مغزي هستند بدين معني كه سلولهاي مغزشان در حالت تخريب و معدوم شدن است و نتيجتاً طرز فكر و رفتار آنها تغيير كرده و تحت كنترل آنها نيست ، و چون كنترلي بر روي بيماري خود ندارند قادر به تمايز خوب و بد، صحيح و غلط نبوده و ممكن است به راحتي نزديكترين فردي كه برايشان خدمتي انجام مي دهد را رنجانيده و حتي پرخاشگري نمايند.
يك بيمار مي گويد "وقتي سعي مي كنم حرفي بزنم اول فكر مي كنم چه مي خواهم بگويم ولي كم كم لغات مي چرخند و دور و دورتر مي شوند و از دسترس من خارج مي گردند و نمي توانم آنها را برگردانم و عصباني مي شوم ". يك بيمار ديگر كه در طول سه سال گذشته هر روز صبحانه و چاي براي شوهرش روي ميز مي چيند، در صورتي كه شوهرش 20 سال است كه دار فاني را وداع كرده است .
براي اطرافيان اين نوع رفتارها گاه خنده دار است و گاه باعث تمسخر و بي احترامي به فرد بيمار مي شود. در فصول آينده خواننده متوجه خواهد شد كه با اين بيماري بايد بطور جدي برخورد نمايد و جايي براي بي تفاوتي وجود ندارد.
آلزايمر در طول تاريخ
تاريخ آشنايي با آلزايمر بسيار كوتاه است و تحقيقات در مورد آن حدوداً در 20 سال گذشته آغاز گرديده است [ 1 ] . در كتابهاي تاريخي مصريها سابقه اين بيماري در سه هزار سال پيش مورد بحث قرار گرفته است ، البته بعنوان كم حافظه گي و فراموشي . در كتاب مذهبي Maxims of Ptab the Holy به ميزان قابل ملاحظه اي راجع به بيماري فراموشي بحث شده ، جالينوس در 1100 سال پيش تمايز بين فراموشي و نارسايي روحي را بيان مي كند.
فلاسفه و نويسندگان راجع به بيماري پيري مطالبي را متذكر شده اند. شكسپير از پيري بعنوان دوره بچگيِ مجدد و فراموشي ياد مي كند. افلاطون در نوشته هاي خود اشعار مي دارد كه افراد پير مسئول جنايات و كارهاي خلاف خود نيستند. همانطور كه قبلاً ذكر گرديده قرنها بيماري آلزايمر عنوان بيماري روحي و رواني مورد نظر بوده تا اينكه در سال 1906 دكتر آلزايمر از مغز خانمي بعد از مرگش نمونه برداري كرد و كم حافظه گي و فراموشي ايشان را از نظر آسيب شناسي مورد بحث قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه ايشان از يك بيماري ناشناخته رنج مي برده است [ 2 ] .
نخستين آشنايي با بيماري آلزايمر
خانم بيماري كه از كم حافظه گي و فراموشي رنج مي برد توسط شوهرش به دكتر آلزايمر معرفي مي شود. شكايت شوهر از خانمش اين است كه همسر ايشان وي را به كارهاي خلاف محكوم مي كند و معتقد بوده كه شوهرش به او خيانت مي كند و هر چه كار غيرمعقول است توسط شوهرش انجام مي شود. دكتر آلزايمر با بررسي وضع جسمي و روحي آن خانم بيمار به اين نتيجه مي رسد كه ايشان از دنياي واقعي فاصله پيدا كرده است . قبلاً اشياء را مي شناخت در حاليكه اكنون آنها را نمي شناسد و نام آنها را به ياد نمي آورد. بيمار گاه ساكت بود و حرف نمي زد و مطابقت فكر و حرفي را از دست مي داد. تكرار مكررات و تكرار يك سئوال بطور مرتب و عدم درك جواب باعث اين شد كه دكتر آلزايمر با خود بپندارد كه اين بيمار از نارسايي جسمي يا عضوي رنج مي برد و سئوالي كه دكتر آلزايمر با آن مواجه شد اين بود كه آيا اين خانم دچار مسئله مغزي يا بدني است ؟ پاسخ به اين سئوال و سئوالات ديگر كه دكتر آلزايمر با آن مواجه بود چند سال بعد كه بيمار فوت كرد جواب داده شد و كشف بزرگ دكتر آلزايمر درهايي را به طرف اين بيمار باز كرد كه بعداً ساير متخصصين تا امروز با اين بيماري دست و پنجه نرم مي نمايند.
دكتر آلزايمر با استفاده از ميكروسكوپ قسمتي از مغز بيمار را بعد از فوت مورد مطالعه قرار داد. ايشان مي نويسند "با بررسي سلولهاي مغزي بيمار دلايلي كشف شده كه نمايانگر بيماري ناشناخته اي است كه مي تواند باعث رفتارها و افكار غيرطبيعي بيمار محسوب گردد". وي آثار غيرطبيعي در مغز زن بيمار را، علت عدم هماهنگي فكري و عملي فرد دانسته و فراموشي را مانند سايرين در آن زمان زاييده پيري و افزايش سن نمي داند و شروع به بررسي فيزيكي مغز بيمار مي كند. با توجه به سن بيمار (50 سالگي ) و آثار زودرس فراموشي دكتر آلزايمر بدنبال عاملي غير از سن و سالمندي بود كه بتواند مسئله را
توجيه كند.
پولك هاي آميلوئيد، گره هاي رشته اي در مغز
دكتر آلزايمر در بين سلولهاي مغز بيمارش تركيب مخصوصي را يافت كه آن را "Peculiar Formations" ناميد و همچنين در داخل سلولهاي مغز دسته هاي فشرده اي را مشاهده نمود كه آن را دسته متراكم نام نهاد. تركيب اين دو نوع يافته غيرطبيعي در مغز بيماران آلزايمري تا سال 1980 چندان واضح نبوده و علت بيماري آلزايمر را چندان مشخص نمي نمود. بعد از تاريخ ذكر شده دانشمندان و محققين توانستند نكات بسيار جالبي را در اين مورد ذكر نمايند "Peculiar Formations" كه بين سلولها توسط دكتر آلزايمر يافت شده بود. امروزه در بين متخصصين پولك هاي آميلوئيد ناميده مي شود [ 3 ] . آميلوئيد نوعي پروتئين است كه با سلولهاي مرده و در حال مرگِ مغز تركيب مي شود و تركيب اين پروتئين با سلولهاي مرده را پولك هاي آميلوئيد مي نامند (شكل شماره 1). اين پولك نه تنها مانع از ارتباط بين سلولهاي عصبي طبيعي مي شود، بلكه باعث تخريب سلولهاي اطراف خود مي شود كه نتيجتاً باعث سردرگمي محققين شده كه آيا اين پولك ها عامل آلزايمراند و يا نتيجه آن هستند [ 4 ] .
در مورد يافته غيرطبيعي ديگر "Dense Bundles" كه در داخل سلولهاي مغزي توسط دكتر آلزايمر مشاهده شده بود. امروزه محققين دريافته اند كه تركيبي از سلولهاي مرده و در حال مرگ با پروتئيني به نام Tau مي باشد. اين تركيب امروزه به نام گره هاي رشته اي - عصبي شناخته مي شود (شكل 1-1). ازدياد و رشد اين تركيب باعث معدوم شدن سلولهاي مغزي شده كه با نوع پولك متفاوت مي باشد. در جايي كه تصور مي شود پولكها از خارج به سلولهاي طبيعي حمله مي كنند، Tangle ها تخريب خود را از داخل سلول انجام مي دهند.
آنها نه تنها باعث تخريب داربستي مي شوند كه سلول هاي عصبي بر روي آنها تكيه كرده اند بلكه مسير تغذيه سلولي ، از جسم سلول عصبي به آكسون يا رشته بلند سلول عصبي را معدوم مي سازند. اين فعاليت تخريبي نه تنها رابطه اطلاعاتي بين سلول ها را از بين مي برد بلكه باعث گرسنگي و مرگ سلول ها مي شود [ 4 ] .
تغييرات در سلول هاي عصبي مغز
پولك ها و گرهك ها تنها عوامل آسيب رسان در آلزايمر نيستند، تخريب سلولهاي مغز در اثر آنها باعث مي شود ميانجي هاي عصبي در انتهاي رشته هاي عصبي توليد نشود. اين مواد در حالت طبيعي ، پيام عصبي را از يك سلول عصبي به سلول عصبي ديگر منتقل مي كنند. بدون وجود ميانجي هاي عصبي ، نه تنها ارتباط بين آنها از بين مي رود، بلكه سلولهاي سالم اطراف رو به معدوم شدن و تخريب مي گذارند. چرا كه سلول هاي مغزي همانند همه سلول هاي عصبي بدن براي ادامه حيات بايد فعال باشند و اين فعل و انفعالات سدي براي فعاليت آنها مي باشند.
در نتيجه اين تغييرات ، چرخه معيوبي در مغز بيمار به وجود مي آيد، كاهش سلولهاي عصبي باعث كاهش ميانجي هاي عصبي مي شود و آن نيز به نوبه خود منجر به تخريب گسترده تر سلولهاي عصبي مي شود. دكتر كافر از دانشگاه پتزبورگ [ 5 ] مي نويسد كه فقط با افزايش ميانجي هاي عصبي نمي توان جلوي روند بيماري آلزايمر را گرفت بلكه بايد جلوي مرگ سلولهاي توليد كننده ميانجي عصبي را بگيريم . اين مسأله در فصلهاي بعدي مورد بررسي بيشتر قرار خواهد گرفت .
علايم بيماري آلزايمر و طيف آن در مبتلايان
در قسمت قبل درباره تغييرات غيرطبيعي در مغز بيماران صحبت كرديم ، اكنون سوآل اين است كه آيا علايم بيماري آلزايمر در بيماران گوناگون ، مشابه است و آيا مي توانيم با مشاهده رفتار و اعمال بيمار، بيماري آلزايمر را تشخيص دهيم ؟ پاسخ قدري پيچيده و مشكل است . زيرا علايم بيماري نه تنها از فردي به فرد ديگر متفاوت است بلكه حتي در يك فرد هم بستگي به مرحله بيماري و شدت فرآيندهاي بيماري زا دارد. دكتر برانت مي گويد كه عليرغم تشابهات سالهاي آخر عمر بيمارن ، علايم و نشانه هاي بيمار در هر فرد منحصر به فرد بوده و الگوي يكساني براي تشخيص آنها وجود ندارد. علت تفاوت در آثار بيماري ، وجود تفاوت و پيچيدگيهاي مغز و روح افراد و شدت و ضعف بيماري مي باشد. دكتر برانت مي گويد روند آسيب در بيماري آلزايمر از قسمت هيپوكامپ مغز شروع مي شود. هيپوكامپ قسمتي از مغز است كه مسؤول نگهداري اطلاعات مربوط به حافظه كوتاه مدت مي باشد و نقش مهمي در يادگيري دارد. معمولاً بيماري آلزايمر از اين قسمت آغاز شده و با درگير كردن ساير قسمتهاي مغز در صحبت كردن ، خواندن ، محاسبه ، تصميم گيري ، و هماهنگي حركات بدن نيز اختلال ايجاد مي كند. سير بيماري هميشه به يك منوال نيست و از فردي به فرد ديگر متفاوت است . گاهي عوارض بيماري بسيار ضعيف و گاه بسيار شديد است . گاهي سير بسيار سريع داشته و ظرف 3 سال منجر به مرگ مي شود، در موارد ديگر ممكن است فرد مبتلا، تا 20 سال يا بيشتر به زندگي خود ادامه دهد. قابل ذكر است كه معمولاً بيماري آلزايمر علت مستقيم مرگ نيست بلكه زمينه مرگ بيمار را در اثر علل ديگر، آماده مي كند.
مطالعات نشان داده اند كه به طور كلي ، متوسط زندگي مبتلايان از 5/8 تا 8/10 سال بعد از شروع بيماري مي باشد و اين رقم ، رابطه مستقيم با سن بيمار در زمان ابتلا دارد [ 7 ] . دكتر سيندر مي نويسد چون خصوصيات اين بيماري در هر فرد، متفاوت است ، پس سير آن متغير و نامشخص است ، به علاوه نمي توان يك نقطه زماني معيني براي شروع بيماري در نظر گرفت و تغيير و تحولات مغزي بيماران طي سالها صورت مي گيرد تا آنكه آثار بيماري ظاهر شود. بنابراين نمي توان نقطه شروع بخصوص براي آغاز روند بيماري در نظر گرفت [ 8 ] .
علايم باليني بيماري چيست ؟
عليرغم تفاوت هاي فردي در بين مبتلايان ، عموماً علايمي را براي تشخيص مي توان در نظر گرفت . اين علايم اگر مكرّر ديده شوند، مي توانند شك ما را به وجود بيماري برانگيزاند، اما اگر فردي فقط يك بار به طور اتفاقي كفش خود را در يخچال گذاشت (!) دليل بر وجود آلزايمر نيست . اگر فردي مرتب اشياء را در جاي معمول خود نگذارد تازه جاي شك به وجود مي آيد و بايد از نظر آلزايمر بررسي شود.