header

السلام عليك يا ابا عبدالله

home
list
archive
درباره وبلاگ
السلام علیک یا ابا عبدالله... این وبلاگ در سال 1390 توسط اینجانب راه اندازی شد. و مطالبی که در این وبلاگ قرار داده شده با بررسی و دقت کافی از لحاظ صحت و سقم صورت گرفته. به امید اینکه برای عموم موثر مفید باشد. التماس دعا...
آمار وبلاگ

تعداد بازدیدها :

49573

تعداد نوشته ها :

181

تعداد نظرات :

3

کد هدایت به بالا

گفتگوی عاشقانه

گپ و گفت عاشقانه

در میان امامان شیعه دعاهای امام سجاد خیلی معروف و عاشقانه است. وقتی با خدا حرف می زند درست مثل این است که یک عاشق با معشوقش حرف می زند. چنان خودمانی و مهربان و با لبخند با خدا حرف میزند که گویا با دوست شخصی اش گپ و گفت دارد. این نوع رابطه همان نیاز جامعه امروز ماست. الان ماه رمضان است. فصل دعا است. دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد که مخصوص ماه رمضان است خیلی دوست داشتنی است. در یک جای دعا با خدا دهن به دهن بامزه ای میکند و میگوید: خدایا اگر گناهانم را به رخم بکشی، من هم عفو و بخششت را به رخت میکشانم. یا اینکه اگر تصمیم بگیری من را به خاطر گناهانم به آتش جهنم بسپاری، عیبی نداره، تا وارد جهنم شدم داد و فریاد میکنم که آی جهنمی ها! من خدا را دوست داشتم و باز هم من را به جهنم آورده! و اضافه میکند که خدایا گیرم ما را بردی جهنم، خب از جهنم رفتن یک بنده ی گناهکارت که وقتی گناه میکرده باز هم اعتقاد به خدائی تو داشته و فقط هوای نفس بر او غلبه کرده بوده، دشمنت خوشحال میشه؛ ولی اگه من را ببخشی پیغمبرت شاد میشه. تو هم حاضر نیستی که دشمنت را خوشحال کنی و پیامبرت را ناراحت. بعد از این بگو مگوی دوستانه، امام سجاد بحث را عوض میکند و می گوید خدایا اگر قرار بود فقط اولیاء و مؤمنان و اهل طاعت و عبادت را مورد عفو قرار بدهی، ما گناهکارها باید به کی پناه ببیریم؟ مگه تو خدای ما گناهکارها نیستی؟ این تعابیر روان و این نوع ارتباط صمیمی با خدا خیلی معرکه است. نیاز ما هم این است که با این خدا که کاملاً معلومه خدای خودمون است گاهی حرف بزنیم. سبک میشویم اساسی. تا ماه رمضان تمام نشده در این شبهای پربرکتش با خدا یک کوچولو هم که شده حرف بزنیم. اگه حرف زدید: التماس دعا. 

 

ای علی، خداوند به دنیا وحی کرد: هرکه مرا خدمت کند، اورا خدمت کن و هر که تو را خدمت کند او را در سختی قرار ده. (محمدص)

(0) نظر

هر شب یک دعا

 

هر شب یک دعا کن



زن کشاورزی بیمار شد ، کشاورز به سراغ یک راهب بودایی رفت و از او خواست برای همسرش دعا کند .


راهب دست به دعا بر داشت و از خدا خواست همه بیماران را شفا بخشد.
ناگهان کشاورز دعای او را قطع کرد و گفت : " صبر کنید ! از شما خواستم برای همسرم دعا کنید و شما دارید برای همه بیماران دعا می کنید ! "
راهب گفت : " من دارم برای همسرت دعا می کنم ."


کشاورز گفت : " اما برای همه دعا کردید ، با این دعا ، ممکن است حال همسایه ام که مریض است ، خوب بشود و من اصلا از او خوشم نمی اید . "


راهب گفت : " تو چیزی از درمان نمی دانی ، وقتی برای همه دعا می کنم دعاهای خودم را با دعاهای هزاران نفر دیگری که همین الان برای بیماران خود دعا می کنند ، متحد می کنم ، وقتی این دعاها با هم متحد شوند ، چنان نیرویی می یابند که تا درگاه خدا می رسند و سود ان نصیب همگان می شود .



دعا های  جدا جدا و منفرد ، نیروی چندانی ندارد و به جایی نمی رسد ! "

 

(0) نظر
X