هفته دوم شهریور 1396
هفته اول دی 1395
هفته اول شهریور 1395
هفته اول خرداد 1395
هفته اول فروردین 1395
هفته دوم خرداد 1394
هفته دوم اردیبهشت 1394
هفته اول اردیبهشت 1394
هفته چهارم فروردین 1394
هفته سوم فروردین 1394
هفته دوم فروردین 1394
هفته سوم اسفند 1393
هفته دوم اسفند 1393
هفته اول اسفند 1393
هفته سوم بهمن 1393
هفته اول بهمن 1393
هفته اول دی 1393
هفته سوم آذر 1393
هفته دوم آذر 1393
هفته اول آذر 1393
هفته دوم اردیبهشت 1393
هفته اول دی 1392
هفته اول مهر 1392
هفته چهارم شهریور 1392
هفته سوم مرداد 1392
هفته سوم آذر 1390
هفته دوم آذر 1390
داستان
داستاني خواندني
> Does evil exist? Did God create evil?
> آيا شيطان وجود دارد؟ آيا خدا شيطان را خلق كرد؟
> The University professor challenged his students with this question.
> استاد دانشگاه با اين سوال ها شاگردانش را به چالش ذهني كشاند.
> "Did God create everything that exists?"
> A student bravely replied, "Yes he did!"
> آيا خدا هر چيزي كه وجود دارد را خلق كرد؟
> شاگردي با قاطعيت پاسخ داد:"بله او خلق كرد "
> "God created everything?" The professor asked.
> "Yes sir", the student replied.
> The professor answered, "If God created everything, then God created
evil,
since evil exists, and according to the principal that our works define who we are, then God is evil."
> استاد پرسيد: "آيا خدا همه چيز را خلق كرد؟ "
> شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا "
> استاد گفت: "اگر خدا همه چيز را خلق كرد, پس او شيطان را نيز خلق كرد.
چون
شيطان نيز وجود دارد و مطابق قانون كه كردار ما نمايانگر ماست , خدا نيز شيطان است "
> The student became quiet before such an answer. The professor, quite
pleased with himself, boasted to the students that he had proven once more that the Christian faith was a myth.
> Another student raised his hand and said, "Can I ask you a question
professor?"
> شاگرد آرام نشست و پاسخي نداد . استاد با رضايت از خودش خيال كرد بار
ديگر
توانست ثابت كند كه عقيده به مذهب افسانه و خرافه اي بيش نيست.
> شاگرد ديگري دستش را بلند كرد و گفت: "استاد ميتوانم از شما سوالي بپرسم؟ "
> "Of course", replied the professor.
> The student stood up and asked, "Professor does cold exist?"
> "What kind of question is this? Of course it exists. Have you never
> been
cold?" The students snickered at the young man's question.
> استاد پاسخ داد: "البته "
> شاگرد ايستاد و پرسيد: "استاد, سرما وجود دارد؟ "
> استاد پاسخ داد: "اين چه سوالي است البته كه وجود دارد. آيا تا كنون حسش
نكرده اي؟ شاگردان به سوال مرد جوان خنديدند.
> The young man replied, "In fact sir, cold does not exist. According to
> the
laws of physics, what we consider cold is in reality the absence of heat.
Every body or object is susceptible to study when it has or transmits energy, and heat is what makes a body or matter have or transmit energy.
Absolute zero (-460? F) is the total absence of heat; all matter becomes inert and incapable of reaction at that temperature. Cold does not exist. We have created this word to describe how we feel if we have no heat."
> مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فيزيك چيزي كه
ما
از آن به سرما ياد مي كنيم در حقيقت نبودن گرماست. هر موجود يا شي را ميتوان مطالعه و آزمايش كرد وقتيكه انرژي داشته باشد يا آنرا انتقال دهد. و گرما چيزي است كه باعث ميشود بدن يا هر شي انرژي را انتقال دهد يا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460 - F) نبود كامل گرماست. تمام مواد در اين درجه بدون حيات و بازده ميشوند. سرما وجود ندارد. اين كلمه را بشر براي اينكه از نبودن گرما توصيفي داشته باشد خلق كرد
> The student continued, "Professor, does darkness exist?"
> The professor responded, "Of course it does."
> The student replied, "Once again you are wrong sir, darkness does not
exist either. Darkness is in reality the absence of light. Light we can study, but not darkness. In fact we can useNewton's prism to break white light into many colors and study the various wavelengths of each color. You cannot measure darkness. A simple ray of light can break into a world of darkness and illuminate it. How can you know how dark a certain space is?
You measure the amount of light present. Isn't this correct? Darkness is a term used by man to describe what happens when there is no light present."
> شاگرد ادامه داد: "استاد تاريكي وجود دارد؟ "
> استاد پاسخ داد: "البته كه وجود دارد "
> شاگرد گفت: "دوباره اشتباه كرديد آقا! تاريك هم وجود ندارد. تاريكي در
حقيقت
نبودن نور است. نور چيزي است كه ميتوان آنرا مطالعه و آزمايش كرد. اما تاريكي را نميتوان. در واقع با استفاده از قانون نيوتن ميتوان نور را به رنگهاي مختلف شكست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه كرد. اما شما نمي توانيد تاريكي را اندازه بگيريد. يك پرتو بسيار كوچك نور دنيايي از تاريكي را مي شكند و آنرا روشن مي سازد. شما چطور مي توانيد تعيين كنيد كه يك فضاي به خصوص چه ميزان تاريكي دارد؟ تنها كاري كه مي كنيد اين است كه ميزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگيريد. درست است؟ تاريكي واژه اي است كه بشر براي توصيف زماني كه نور وجود ندارد بكار ببرد ."
> Finally the young man asked the professor, "Sir, does evil exist?"
> Now uncertain, the professor responded, "Of course as I have already said.
We see it everyday. It is in the daily example of man's inhumanity to man.
It is in the multitude of crime and violence everywhere in the world. These manifestations are nothing else but evil.
> To this the student replied, "Evil does not exist sir, or at least is
> does
not exist unto itself.
> Evil is simply the absence of God. It is just like darkness and cold,
word that man has created to describe the absence of God. God did not create evil. Evil is the result of what happens when man does not have God's love present in his heart. It's like the cold that comes when there is no heat or the darkness that comes when there is no light."
> در آخر مرد جوان از استاد پرسيد: "آقا, شيطان وجود دارد؟" زياد مطمئن نبود.
استاد پاسخ داد: "البته همانطور كه قبلا هم گفتم. ما او را هر روز مي بينيم .
او هر روز در مثال هايي از رفتارهاي غير انساني بشر به همنوع خود ديده ميشود.
او در جنايتها و خشونت هاي بي شماري كه در سراسر دنيا اتفاق مي افتد وجود دارد.
اينها نمايانگر هيچ چيزي به جز شيطان نيست .
> و آن شاگرد پاسخ داد: "شيطان وجود ندارد آقا. يا حداقل در نوع خود وجود
ندارد. شيطان را به سادگي ميتوان نبود خدا دانست . درست مثل تاريكي و سرما.
كلمه اي كه بشر خلق كرد تا توصيفي از نبود خدا داشته باشد . خدا شيطان را خلق نكرد. شيطان نتيجه آن چيزي است كه وقتي بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبيند. مثل سرما كه وقتي اثري از گرما نيست خود به خود مي آيد و تاريك كه در نبود نور مي آيد .
> The professor sat down.
> The young man's name -- Albert Einstein
> نام آن مرد جوان: آلبرت انيشتن
چند جمله با خدا
چند جمله با خدا
------------ --------- --------- --
گفتم: چقدر احساس تنهايي ميكنم …
گفتي: فاني قريب
.:: من كه نزديكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو هميشه نزديكي؛ من دورم… كاش ميشد بهت نزديك شم …
گفتي: و اذكر ربك في نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پيش خودت، با خوف و تضرع، و با صداي آهسته ياد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: اين هم توفيق ميخواهد!
گفتي: ألا تحبون ان يغفرالله لكم
.:: دوست نداريد خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشي …
گفتي: و استغفروا ربكم ثم توبوا اليه
..:: پس از خدا بخوايد ببخشدتون و بعد توبه كنيد (هود/۹۰) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: با اين همه گناه… آخه چيكار ميتونم بكنم؟
گفتي: الم يعلموا ان الله هو يقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نميدونيد خداست كه توبه رو از بندههاش قبول ميكنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: ديگه روي توبه ندارم ....
گفتي: الله العزيز العليم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولي) خدا عزيزه و دانا، او آمرزندهي گناه هست و پذيرندهي توبه (غافر/۲-۳ ) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: با اين همه گناه، براي كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتي: ان الله يغفر الذنوب جميعا
.:: خدا همهي گناهها رو ميبخشه (زمر/۵۳) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: يعني بازم بيام؟ بازم منو ميبخشي؟
گفتي: و من يغفر الذنوب الا الله
..:: به جز خدا كيه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نميدونم چرا هميشه در مقابل اين كلامت كم ميارم! آتيشم ميزنه؛ ذوبم ميكنه؛ عاشق ميشم! … توبه ميكنم
گفتي: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين
..:: خدا هم توبهكنندهها و هم اونايي كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
------------ --------- --------- --
ناخواسته گفتم: الهي و ربي من لي غيرك
گفتي: اليس الله بكاف عبده
.:: خدا براي بندهاش كافي نيست؟ (زمر/۳۶) ::.
------------ --------- --------- --
گفتم: در برابر اين همه مهربونيت چيكار ميتونم بكنم؟
گفتي:يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة و اصيلا هو الذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم
من الظلمت الي النور و كان بالمؤمنين رحيما
.:: اي مؤمنين! خدا رو زياد ياد كنيد و صبح و شب تسبيحش كنيد. او كسي هست كه خودش و فرشتههاش
بر شما درود و رحمت ميفرستن تا شما رو از تاريكيها به سوي روشنايي بيرون بيارن .
خدا نسبت به مؤمنين مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::
سفر زيارتي
|
سفر زيارتي ،سياحتي و هميشگي آخرت نام : انسان
|